کشاورزى تایلند چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا کشاورزي؛ مهمترين نقش را در اقتصاد تايلند از جهت اشتغال نيروى انسانى يعنى حدود دو سوم نيروى کار کشور ايفاء مىکند. ولى از ۱۹۶۰ به اين سو سهم بخش کشاورزى در اقتصاد کشور رو به کاهش گذاشته است. در سالهاى اخير معلوم شده است، که مشکلات جدّى ناشى از فرسايش خاک و کمبود اراضى بخصوص در منطقه شمال و شمال شرقى به کاهش اين نقش کمک مىکند. برنج کاساوا کنف ذرت شکر لاستیک برنج صادرات برنج تايلند در مقايسه با ديگر کالاها هم از نقطهنظر کميّت و کيفيت کاهش داشته است. فقيرترين نواحى کشور و نيز فقيرترين گروههاى مردم آنهائى هستند؛ که زندگى آنها به کشت برنج وابسته است. اين فقر ناشى از نوسانات قيمت بازار جهانى و نيز قيمتهاى پايين سلفخر مىباشد، سير و روند رو به سقوط قيمتها و نيز نيازهاى مربوط به کشت از جمله کود که ۸۰% آن وارد مىشود و بسيار گران است؛ منجر به بازده پايين شده است که اين امر به نوبه خود سطح درآمد بزرگترين واحدهاى کشاورزى و نيز بيشتر نواحى فلات مرکزى را باعث مىشود. درنتيجه ميزان بازدهى برنج تايلند در ميان کشورهاى جنوب شرقى آسيا از همه کمتر است. کاساوا توليد کاساوا از ۱۹۶۷ که جايگزين کشت کنف در اکثر اراضى شمال شرقى کشور گرديد افزايش يافته است. کشاورزان از يک سو بهخاطر نياز به نيروى کار کمتر و از ديگر سو بهخاطر قيمتهاى بالاتر و ثابتتر در مقايسه با ديگر محصولات کشاورزى جذب کشت اين محصول شدهاند. به هر حال کشت اين محصول مستلزم خاک خوب است، و بازدهى در زمينها و اراضى کم قوّت بعد از يکى دو سال شديداً از نقطهنظر بازدهى پايين مىآيد. فرسودگى خاک، در قسمتهاى شمال شرقى شايد بهخاطر کشت همين محصول همواره گزارش شده است. کنف در طول دهه ۶۰ اين محصولات بهسرعت زير کشت قرار گرفت. نواحى اصلى کشت آن در شمال شرقى بود، هدف آن جذب تعداد زيادى از کشتکاران در اقتصاد بازار بود. در ۱۹۶۶ صادرات اين محصول ميزان ۵/۱۱ درصد صادرات را از نظر ارزش تشکيل مىداد، اما متعاقباً توليد و صادرات آن کاهش يافت. در ۱۹۸۰ اين محصول فقط ۱/۰ درصد صادرات را شامل مىشد. علت اين کاهش در چند موضوع نهفته است؛ اول اينکه کيفيت آن پايين بود، ثانياً سطح قيمتها شديداً ناپايدار بوده و يک نوع کاهش تقاضا براى کنف سخت در بازار جهانى بهوجود آمد، ولى از همه مهمتر، تبديل نوع کشت در اين اراضى براى کاساوا مهمترين عامل مىباشد. درحال حاضر توليد اندک اين محصول براى گونىبافى بازار داخلى است که مقدار کمى از آن صادر مىشود. ذرت شکر توليد شکر تايلند که ۷۵ تا ۹۰ درصد آن صادر مىشود، بهنحو چشمگيرى به خاطر شرايط جوّى و نيز تغيير در سطوح قيمتهاى بينالمللى متغير مىباشد. در ۱۹۸۱ در اثر شرايط جوّى مطلوب و قيمتهاى نسبتاً بالا؛ موجبات افزايش توليد را از ۷/۱۸ ميليون متريک تن نيشکر و ۱۲/۱ ميليون متريک تن به شکر تصفيه شده به ميزان ۳/۳۰ ميليون متريک تن و ۹/۲ ميليون تن به ترتيب در ۱۹۸۲ رساند. سقوط قيمتها در بازارهاى جهانى از ۱۹۸۲ بهنحو چشمگيرى توليد را کاهش داد، در ۱۹۸۳ فقط ۲۲ ميليون متريک تن نيشکر و ۱/۲ ميليون تن شکر تصفيه شده توليد شد. لاستيک از سالهاى بعد از دهه ۱۹۲۰ لاستيک مهمترين محصول و ارزشمندترين محصول صادراتى تايلند بوده است، همچون ذرت، کاساوا و شکر دومين مقام را از نقطهنظر صادرات بعد از برنج دارا مىباشد. توليد اين محصول بهطور عمده در جنوب و در اراضى کمتر مرتفع و درختان کم بازده مىباشد. سطح پايين اقدامات هم از نظر کشت و هم فرآيند تبديل متعاقب برنامهريزىها مجدد از آغاز ۱۹۷۰ بهعنوان ابزارى براى تأمين هزينههاى بالاى لاستيک سنتيک مواد نفتي، بهبودى يافت، مشکلات حاصل از سطوح پايين کشت و تبديل اين محصول تا حدودى مرتفع گرديد. چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها