هر يک از دو اکثريت قومى در پى فرصتى بودند که رژيم جديدى را به‌وجود آورند که ديگر انگليسى‌ها بين آنها حاکم نباشند. ولى بعد از آمدن ژاپنى‌ها روابط اقوام مختلف به‌خاطر تبعيض‌هائى که ژاپنى‌ها اعمال مى‌نمودند، تيره‌تر شد. ژاپنى‌ها سعى داشتند با برانگيختن احساسات ملى ملايوها و هندى‌ها به هدف‌هاى خود در جنگ نائل آيند. ضمناً با نيروى مقاومت چينى‌ها که در چارچوب ”ارتش مردمى ضدژاپنى مالزي“ (MPAJA)، فعاليت مى‌کردند مقابله نمايند.


سياست سازان انگليسى نيز که از مالايا قطع اميد کرده بودند، اهداف جديدى را براى آن منطقه در نظر گرفتند، به‌طورى که اتحاد اين سرزمين کامل شود و ديگر اقوام وجود نداشته باشد. لذا به محض آنکه ژاپنى‌ها در سپتامبر ۱۹۴۵ تسليم شدند، انگلستان نقشه خود يعنى ايجاد ”اتحاديه مالايا“ را اجراء نمود. يعنى اتحاديه‌اى که به موجب آن ايالات ملايو و حکمرانان آن تمام عناوين خود را به نفع قانون اساسى از دست مى‌دادند، و تمام افرادى که در مالايا سکونت داشتند، (اعم از افراد بومى يا مهاجرين) شهروند آن کشور محسوب مى‌شدند. روش تحکم‌آميزى که در اعمال اين سياست پيش گرفته شده بود، باعث خشم و تنفر ملايوها از اتحاديه شد.


به دنبال آن يک جريان سياسى تحت عنوان سازمان ملى ملايوهاى متحد (Umo - United Malays' National Organization)، يا آمنو به‌وجود آمد. آمنو از ۱۹۴۶ تاکنون به‌عنوان حزب اصلى ملايو حکومت را در دست داشته است٭. دولت انگلستان که به هر حال با اين حزب موافق بود، پيشنهاد ايجاد اتحاديه ملايا را پس گرفت، و در عوض تشکيل فدراسيون مالايا را (مرکب از حکمرانان ملايو و رهبران سياسي) طرح نمود. بالاخره اين فدراسيون در اول فوريه ۱۹۴۸ با شرکت تمام ايالات شبه جزيره غير از سنگاپور تأسيس شد، و ادامه حاکميت حکمرانان ملايو را در ايالات خود پذيرفت، و موقعيت مخصوص ملايوها را به‌عنوان بوميان کشور با حقوق خاص آنها مورد قبول قرار داد. چينى‌ها و ديگر اقوام غير ملايو نقشى در مذاکرات مقامات انگلستان با ملايوها نداشتند. لذا مخالفت آنها با فدراسيون مالايا قابل پيش‌بينى ولى بى‌تأثير بود. علت بى‌تأثير بودن آن تعدد گروه‌هاى مخالفان بود.


٭ سازمان يا حزب Umno همراه با تعدادى ديگر از احزاب ائتلاف جبهه ملى مالزى را تشکيل مى‌دهند و سال‌ها است که بر مالزى حکومت مى‌کنند. اين حزب در ۱۹۸۸ به دليل برخى مشکلات داخلى براساس رأى دادگاه منحل اعلام شد. اما به زودى حزب تازه‌اى به نام ”آمنوبارو“ يا آمنوى جديد که عمدتاً همان آمنوى سابق است جاى آن را گرفت.


اين گروه‌ها با هم در تضاد عقيده بودند، و بين آنها از جناح‌هاى محافظه کار تا کمونيست وجود داشت. اگر آنها به اطاعات از قانون اساسى ادامه مى‌دادند بايد با دولت همکارى مى‌نمودند، و يا به مخالفت محدودى دست مى‌يازيدند. به همين خاطر اغلب آنها رهبرى حزب کمونيست مالايا (MCP - MAlayan Communist Party)، را که در آن زمان سازمان سياسى مهم و قانونى بود، پذيرفتند. ولى شمار زيادى از آنها هم به عضويت MCA (Malaysian Chinese Association)، درآمدند. در ۱۹۵۲ رهبران آمنو با MCA و MIC (Matayan India Congress) متحد شدند و بدين ترتيب رهبران ميانه‌روى سه جامعه عمده مالايا مسئله اتحاد را پذيرفتند، و براى ايجاد حکومت مستقل مالايا مهيا شدند. کميسير عالى انگليس در مالايا هم از ۱۹۵۰ از مشورت شوراى اجرائى (مرکب از اعضاء همين احزاب) استفاده مى‌نمود، و بعضى مشاغل مانند وزارت را به عهده اين افراد مى‌گذشت. در ايالات نيز ترتيبات مشابهى وجود داشت.


اولين انتخابات براى شوراى فدرال و شوراهاى ايالتى در ۱۹۵۵ برگزار شد، و ۵۱ کرسى از ۵۲ کرسى فدرال و نيز اکثريت در ۹ شوراى ايالتى از آن اتحاد (Alliance)، مرکب از يازده حزب شد. تاکنون نيز هميشه اين ائتلاف برتر بوده است. از ۱۹۵۵ تا ۱۹۵۷ مالايا استقلال داخلى داشت، و کم‌کم پست‌هائى که توسط انگليس‌ها اداره مى‌شد، در اختيار ملايوها قرار گرفت؛ تا بالاخره در ۱۹۵۷ مالايا رسماً استقلال يافت. اولين نخست‌وزير آن کشور تنکوعبدالرحمن بود. وى رياست آمنو را نيز به‌عهده داشت، و طراح اتحاد و ائتلاف بين اقوام مختلف بود. بالاخره به ابتکار دولت انگلستان در ۱۹۶۳ فدراسيون مالزى شامل شبه‌جزيره مالايا، سنگاپور و مستعمره انگليس در شمال جزيره بورنئو يعنى صباح و ساراواک تشکيل شد. متعاقب اين امر مخالفت‌هائى از سوى اندونزى و فيليپين نيز ابراز گرديد.


کسب استقلال مالزى بدون خونريزى و با موافقت کامل انگلستان صورت گرفت. گرايش شديد طبقات حاکمه و دستگاه ادارى مالزى به انگلستان سبب شد که سياست خارجى مالزى به‌طور محسوسى طرفدار سياست‌هاى انگلستان و غرب باشد. دولت انگلستان تا اوايل دهه ۱۹۷۰ در مالزى حضور نظامى داشت. اين نفوذ حتى تا به امروز نيز ادامه يافته است. اما دولت ماهاتير که در ۱۹۸۱ بر سر کار آمد تا حدودى سياست کاهش نفوذ انگلستان را در پيش گرفت، و با اعلام سياست ”نگاه به شرق“ ايجاد روابط گسترده‌تر با ژاپن و کره جنوبى را دنبال کرد. ماهاتير اعلام کرده است که امتيازهاى مربوط به معامله با انگليس ديگر مطرح نيست، و فقط آنچه که براى مالزى سودمند باشد در نظر گرفته خواهد شد.


ولى آنچه مسلم است تجارت و سرمايه‌گذارى و ارزش‌هاى سياسى مشترک عوامل مهم در استحکام روابط دو کشور است که به سادگى از ميان نخواهد رفت. ماهاتير در ۱۹۸۸ ديدارى رسمى از انگلستان به عمل آورد که طى آن يک قرارداد خريد تسليحات از اين کشور را (به ارزش يک ميليارد پوند) به امضاء رسانيد.