کشاورزى

دولت جديد مى‌دانست هر گونه تعلل و تعويق در زمينهٔ تقسيم زمين باعث خواهد شد پشتيبانى تودهٔ مردم از حزب کمونيست و دولت آن سست و يا سلب گردد. لذا در ۳۰ ژوئن ۱۹۵۰ قانون اصلاحات ارضى نبايد بهيچوجه به توليدات کشاورزى صدمه بزند و در اين راه نبايد اشتباهى رخ دهد. خاطر نشان مى‌شود تا سال ۱۹۴۹ کمونيست‌ها در محدودهٔ نفوذ خود اصلاحات ارضى را در زمين‌هايى با جمعيت ۱۶۰ ميليون نفر انجام داده بودند.


در سيستم کشاروزى سنتى چين، اکثريت جمعيت کشاورز در سطح حداقل زندگى مى‌زيست در حاليکه قسمت اعظم پس‌انداز کشاورزى در دست اربابان مالکين ثروتمند بود، بنظر کمونيست‌ها مالکين ثروتمند از نظر سياسى قابل اعتماد نبودند، از اين‌رو حکومت کمونيست بلافاصله پس از بدست گرفتن قدرت، مبارزات شديدى براى اصلاحات اراضى بمنظور از بين بردن گروه‌هاى ثروتمندتر مالکين آغاز کرد.



مائو براى طرح احياى کشاورزي، ابتداء مالکان زمين‌هاى زراعى و دهقانان چينى را به ۴ گروه مشخص تقسيم کرد:


۱. مالکان زمين‌هاى زراعى که خود روز زمين کار نمى‌کنند و با استخدام کارگران و دهقانان بى‌زمين از اين زمين‌ها بهره‌بردارى مى‌نمايند.


۲. مالکان ثرومند که ضمن استفاده از دهقانان مزدور و کارگران خود نيز بر روى زمين‌ها کار مى‌کنند.


۳. دهقانان متوسط و خرده مالکانى که مالک زمين‌هاى کوچکى هستند و خود از آن بهره‌بردارى مى‌کنند.


۴. دهقانان فقير و بى‌زمينى که بطور روزمزد يا قراردادهاى سالانه براى مالکان ديگر کار مى‌کنند.


مائو تصميم گرفت که اين ۴ گروه، ۲ گروه اول را بطور کلى حذف کرده، زمين‌هاى آنها را بين دهقانان فقير و بى‌زمين تقسيم کند، در اين راه مالکانى که مخالفت مى‌کردند به چوبهٔ‌دار سپرده مى‌شدند، براساس مدارک موجود تعداد مالکانى که شامل اين تصفيه خونين شدند از ۳ ميليون نفر تجاوز کرد.


روش‌هاى بکار رفته دراين مبارزات عبارت بودند از اعتماد به کشاورزان فقير، متحد کردن کشاورزان متوسط، خنثى نمودن کشاورزان ثروتمند و نابود کردن طبقهٔ اربابان اعتقاد راسخ رهبى حزب کمونيست بر اين بود که در کشورى با جمعيت وسع کشاورزى تا هنگامى که قدرت حکومت کاملاً تثبيت نشده است مى‌بايد نظر توده‌هاى کشاورزى را جلب نمود.


بدين تريب قرار شد کشاورزان متوسط که نسبتاً از مهارت‌هاى کشاورزى و مديريت برخوردار و داراى ابزار و ادوات و حيواناتى جهت شخم‌زدن و بارکشى بودند به دهقانان فقير بپيوندند تا توليد کشاورزى را به سطح قبل از جنگ برسانند، تغييرى هم در تاکتيک مائوتسه دونگ نسبت به حذف گروه ۲ به وجود آمد و به کشاورزان ثروتمند اجازه داده شد زمين‌هاى را که خود يا با خريد نيروى کار ديگران آباد نموده‌اند، نگهدارند.


اين سياستى بودکه بطور مشخص با برنامهٔ اوله کشاورزى حزب کمونيست که مى‌خواست اربابان و کشاورزان ثروتمند را تواماً نابود کند تفاوت داتش، ليوشائوچى در اين مورد بيان داشت:


اين تغيير سياست بنفع کشاورزان ثروتمند نه فقط بخاطر حفظ نظم در نواحى روستايى و رسيدن به بهبود کشاورزى با استفاده از بازدهى بيشتر کشاورزان ثروتمند ضرورى بود، بلکه وسيله‌اى براى تنها گذاشتن اربابان به حساب مى‌آمد، به عبارت ديگر هدف اصلى برنامهٔ اوليه اصلاحات ارضى از بين بردن طبق اربابان بود نه از ميان برداشتن مالکيت خصوصي.


تا بهار سال ۱۹۵۲ اصلاحات ارضى در تمام کشور انجام گرفت، اين قانون در برگيرندهٔ دو جنبهٔ مکمل يکى صرفاً اقتصادى و ديگر سياسى و اجتماعى بود، براساس قانون به هر فرد ۱۶ ساله حداقل ۲ تا ۳ جريب زمين بر حسب منطقه تعلق مى‌گرفت، در مجموع ۷۰۰ ميليون مو (هر هکتار برابر با ۱۵ مو) زمين بين تقريباً ۳۱۰ ميليون دهقان فقير تقسيم شد که در مقابل بايد ۱۷ تا ۱۸ درصد ارزش محصول خود را ماليات مى‌پرداختند. تقسيم اراضى با همهٔ فجايعى که به همراه داشت خطر قحطى و گرسنگى در چين را از ميان برد و محصولات کشاورزى را افزايش داد و بدين ترتيب فئوداليسم که از هزارها سال پيش در کشور چين ريشه دوانده بود از بين رفت. در سپتامر ۱۹۵۱ موجوديت گروه‌هاى کمک متقابل يا تعاونى‌هاى توليدى به تصويب رسيد و تا پايان سال ۱۹۵۳، ۴۳ درصد از خانواده‌هاى روستايى به اين تعاونى‌ها پيوستند.


عامل موفقيت اين برنامه ترس و وحشت روستاييان از خشکسالى و عدم کشت صحيح و نداشتن تسهيلات کافى بود که اولين قدم در راه تبديل هر ده به يک شرکت تعاونى محسوب مى‌شد، روستاييان هر ده با حفظ اسناد مالکيت ارضى خود با شرکت در تعاونى‌هاى مزبور در موقع برداشت نسبت به مساحت زمين خود حقوق دريافت مى‌کردند. بعدها اين نظام به مرحلهٔ نهايى خود سوق داده شد و دين ترتيب تفکيک اراضى روستاييان منسوخ و مالکيت اراضى بطور کامل به تعاونى‌ها داده شد از آن پس روستاييان به نسبت روزها و ساعاتى که در زمين‌هاى متعلق به تعاونى‌ها کار کرده بودند، حقوق دريافت مى‌کردند. مائوتسه دونگ که خود به پيچيدگى کار آگاه شده بود، پس از مدتى شتابزدگى در امر سوسياليزه کردن کشاورزى توقف نمود و به مطالعه و بررسى بيشتر بر نتيجهٔ کار پرداخت، وى نتيجهٔ کار خود را بدين شکل بيان داشت:


آموزش دهقانان مهمترين مسئله است، اقتصاد روستايى هنوز نظم نيافته و تجربيات شوروى به ما مى‌آموزد که زمان طولانى و کار درست و دقيق لازم است تا بتوان کشاورزى را سوسياليزه کرد.


حجم توليدات کشاورزى چين در سال ۱۹۴۹ حدود ۱۸/۱۱۳ ميليون تن بود که ۴۴۴،۰۰۰ تن آن پنبه بود. بدنبال اصلاح قانون ماليکت زمين در فاصله برنامه پنج ساله (۵۷-۱۹۵۳) توليد خالص سالانه کشاورزى بطور متوسط سالانه ۵/۴% افزايش يافت.


از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۸ وضعيت کشاورزى به آرامى بهبود يافت. در اين دوران سيستم تعاونى و سيستم کمون‌ها در مناطق روستايى به مرحله اجرا درآمد و بدنبال آن افزايش سالانه توليد خالص محصولات کشاورزى ۳/۲% بود.


در سال ۱۹۸۵ دولت چين سيستم قرارداد مسئوليتى خانواده را به مرحله اجرا درآورد و در سال ۱۹۸۵ اصلاحات مرحله اجرا در آورد و در سال ۱۹۸۵ اصلاحات مرحله دوم اجرا شد که براساس آن انحصار خريد توليد دولت از بين رفت. بدنبال اين مرحله بازار خود نقش تنظيم بين عرضه و تقاضا را بعهده داشت و باعث شده که قدرت خلاقيت روستائيان افزايش يابد. نسبت محصولات پولساز (Cash Crops) افزايش يافت، در حاليکه توليد غلات کاهش يافت.


براى ۲۰ سالس متوسط درصد رشد ارزش خالص محصولات کشاورزى ۵/۶%بود. سال ۱۹۹۸ اگر چه کشور با سيل‌هاى زيادى مواجه بود ولى توليد غلات، پنبه و دانه‌هاى روغنى ۴۹۰ ميليون تن بود که نسبت به سال ۱۹۷۸ به ترتيب ۸/۶۰، ۱۰۸ و ۳۴۳ درصد افزايش داشت. بدنبال افزايش محصولات کشاورزى درآمد سرانه روستائيان از ۱۳۴ يوان در سال ۱۹۷۸ به ۲۱۶۸ يوان در سال ۱۹۹۸ رسيد.

افزايش محصولات مهم کشاورزى (۱۰۰۰۰ تن)

انواع ۱۹۴۹ ۱۹۷۸ ۱۹۹۸
غلات ۱۱۳۱۸ ۳۰۴۷۷ ۴۹۰۰۰
پنبه ۴۴/۴ ۲۱۶/۷ ۴۵۰/۱
دانه‌هاى روغنى ۲۵۶/۴ ۵۲۱/۸ ۲۳۱۳/۹
نيشکر ۲۶۴/۲ ۲۱۱۱/۶ ۸۳۶۴
چغندرقند ۱۹/۱ ۲۷۰/۲ ۱۴۴۷
تنباکو ۴/۳ ۱۰۵/۲ ۲۰۸/۸
پيله کرم ابريشم ۳/۱ ۱۷/۳ ۵۴/۸
چاى ۴/۱ ۲۶/۸ ۶۶/۵
ميوه ۱۲۰ ۶۵۷ ۵۴۵۲/۹
گوشت ۲۲۰ ۵۸۶/۳ ۴۳۵۵
آبزيان ۴۵ ۴۶۶ ۳۹۰۶

دامدارى

چين داراى مراتع زيادى است که عمدتاً در مغولستان داخلي، کوه‌هاى تيان شان و آلتاين در استان سين کيانگ و جلگه چينگ خاى ـ تبت واقع شده است. در اين کشور حدود ۴۰۰ نوع حيوان اهلى نظير خوک، گوسفند، گاو، اسب، شتر، مرغ، اردک، غاز... پرورش داده مى‌شود. در سا ل۱۹۹۸ توليد گوشت به ۵۵/۴۳ ميليون تن رسيد که نسبت به سال قبل ۵/۶% رشد داشت. از سال ۱۹۷۸ دامدارى و پرورش حيوانات بسرعت رشد يافته و توليد گوشت، تخم مرغ، شير و محصلات چرمى دو برابر شده است.

محصولات آبزى

قبل از اصلاحات و گشودن درها صيد ماهى که در آب‌هاى شور و شيرين روخانه‌ها، درياچه‌ها و مراکز پرورش ماهى صورت مى‌گرفت، پايين بود. اما از سال ۱۹۷۸ ماهيگيرى در اعماق درياها نيز مورد توجه قرار گرفت. لذا ميزان توليدات دريايى سرعت افزايش يافت و بطور متوسط سالانه به ۲ ميليون تن رسيد.