روابط فرهنگى و هنرى ايران و اتريش نيز مانند روابط سياسى و اقتصادى از دوران صفويه آغاز شد.


نخستين آثار هنرى که بدين کشور راه يافت قالى‌هاى نفيس ايرانى بود که به عنوان هديه از طرف سلاطين ايران به اتريش فرستاده شد و مجموعه کم‌نظيرى از آنها در کلکسيون سلطنتى خاندان هابسبورگ و در کلکسيون‌هاى سلطنتى ويتلسباخ (Wittelsbach) گردآورى گرديد. قالى معروف به شکارگاه شاه‌عباسى که اکنون در موزه هنرهاى دستى وين نگاهدارى مى‌شود و برخى آن را نفيس‌ترين قالى جهان دانسته‌اند متعلق به کلکسيون‌هاى ياد شده است.


از همان آغاز روابط ايران و اتريش، رفت و آمدهاى مختلف اتباع دو کشور بر زمينه معمارى اثرات چشمگيرى باقى گذاشت. امپراطوران اتريش شيوه معمارى و به‌خصوص زمينه آرايش باغ را از ايران اقتباس کردند. معمار بزرگ اتريش جان برناردفيشر (Johann Bernhard Fischer) سال‌هاى (۱۷۳۳-۱۶۵۶ ميلادي) در کتاب خود به نام طرح معمارى تاريخي که در سال ۱۷۲۱ ميلاى به امپراطور کارل ششم هديه شد، اطلاعات عميق و وسيع خود را در مورد معمارى ايران به قلم تصوير کشيده است. فزون بر آن اطلاعات و يادداشت‌هاى جهانگردان اروپائى از جمله توه‌نوت (Theyenotte)، شاردن (Chardin) و سانسون (Sanson) نيز موجب انتقال معمارى ايران به اروپا گرديد.


از جمله بناهايى که بر معمارى اتريش تأثير فراوان گذاشته مى‌توان از عالى‌قاپو نام برد. تأثير معمارى و آرايش باغ ايرانى در اتريش به‌حدّى بود که در سال ۱۷۲۵ ميلادى حداقل دويست ابنيه و باغ تحت تأثير بناها و باغ‌هاى ايران ساخته شده بود که از آن جمله کاخ کلس هايم (Kless Jaim) را مى‌توان نام برد که ستون‌ها و تراس‌هاى آن به‌شکل عالى‌قاپوى اصفهان ساخته شده بود. در طرح کاخ زيباى شون برون (Schon Brunn) در وين، فيشر سعى کرده بود از معمارى تخت جمشيد بهره گيرد. وى معتقد بود که اين کاخ بايد چون کاخ تخت جمشيد در تپه‌اى بلند ساخته شود تا از پنجره‌هاى آن مرزهاى مجارستان رؤيت گردد. يکى از تالارهاى اين کاخ، در قرن هيجدهم، با دست يک هنرمند ايرانى که به دعوت دربار اتريش به وين رفته بود، با مينياتورهاى ايرانى تزئين گرديد. اين تالار که در زمان مسافرت رسمى مظفرالدين شاه قاجار به اتريش اقامتگاه او بود، به تالار ميليونى معروف گرديد و امروزه نيز از نظر هنرى نفيس‌ترين اطاق اين کاخ به ‌شمار مى‌آيد.


در طراحى کاخ گارتن پلس (Garten Palast) و بلودر (Belvesere) که توسط لوکاس فون هيلد برانت (Belvedere) ساخته شده از معمارى ايرانى استفاده شده است. از آثار ديگر فيشر مى‌توان از کليساى کارل (Karl Kirche) نام برد که از معمارى ايرانى به ‌ويژه در کاشى‌کارى سود برده است. امپراتور کارل ششم سخت تحت تأثير فرمانروايى شاه عباس صفوى قرار داشت و کليساى کارل را در قبال مسجد شاه اصفهان ساخت. شايان ذکر است که فزون بر معمارى عصر صفويه، معمارى دوران هخامنشى نيز در اتريش تأثير به‌سزايى داشته است.


از نظر ابنيه تاريخي، مى‌توان چند معبد مهر را که در نقاط مختلف اتريش وجود دارد و يادگار نفوذ معنوى ايرانيان است، نام برد. بقاياى مهرابه تاريخى دويچ آلتن بورگ در اتريش يکى از بهترين آثار معابد مهر است که تا کنون در اروپا باقى مانده است. اين مهرابه در منطقه کانونتوم قرار دارد که يکى از مراکز اصلى آيين مهر در امپراتورى روم بود.


از ديگر آثار هنرى هنرمندان ايرانى در اتريش مى‌توان نقاشى‌هاى ديوارى کليساى بزرگ پوئرگ در اشتاير مارک را نام برد که آنجا داستان موش و گربه، عبيد زاکانى با تابلوهاى متعدد تصوير شده است.


در مراکز کتب و اسناد خطى اتريش، کتاب‌هاى زيادى از آثار ادبى ايران يافت مى‌شود که مهمترين آنها به ‌نام الابنيه عن‌حقايق الادويه تأليف ابومنصور موفق هروي است که در سال ۴۴۷ هجرى به خط اسدى طوسى استنساخ شده است و شايد قديمى‌ترين نسخه فارسى موجود در تمام دنيا باشد که اکنون در کتابخانه ملّى اتريش موجود است همچنين در کتابخانه دانشگاه وين ۴۰ هزار نسخه خطى فارسى از کتب شعرا و دانشمندان ايران وجود دارد.


از آغاز روابط دو کشور، شهر وين نه تنها به‌عنوان مرکزى براى ارتباط با شرق خاصه ايران تبديل شده بود؛ بلکه تمام نشريات و کتب مزبور به شرق و ايران در اين شهر منتشر مى‌شد. در سال ۱۶۷۸ ميلادى از طرف پ‌. بديک (P.Bedik) کتابى منتشر شد که شرحى دربارهٔ کاخ چهل ستون اصفهان بود. در همين سال کتاب ديگرى در مورد فرهنگ لغات ترکى و فارسى و عربى توسط فون منينسکي (Von Meninski) منتشر گرديد. در سال ۱۷۵۴ ميلادى در وين براى آموزش زبان‌هاى شرقي، از جمله فارسي، آکادمى شرق تأسيس شد که حدود بيست سال بعد (۱۷۷۸م.) کتابى تحت عنوان گلچين ادبى ايران (Antologia Persia) به کوشش فون اشترومر (Von Strumer) انتشار داد و به امپراتوريس مارباترزا تقديم کرد و در مقدمه آن نوشت تا در امپراتورى تو کسى نباشد که نتواند به السنه شرق از جمله فارسى صحبت نکند. ترجمه تاريخ ملوک مى‌خواند تحت عنوان تاريخ اولين پادشاه ايران توسط برنارد - فون ينيش (Berons Reviezky) در سال ۱۷۸۲ ميلادى انتشار يافت. در سال ۱۷۸۳ ميلادى ترجمه‌اى از اشعار مولانا توسط ژاکوب - والن‌برگ (Jacob Wallenburg) منتشر شد. ژاکوب سعى در ترجمه شاهنامه فردوسى را داشت که توفيق حاصل ننمود، سرانجام در سال ۱۸۱۰ ميلادى توسط دوست وى دوبيانچي چاپ و منتشر شد.


در زمينه خدمات فرهنگى بايد از تلاش‌هاى ارزنده ژوزف فون هامر پورگشتال (J.Von Hammer Purgestall) که به پدر شرق‌شناس شهرت يافته و از دوستداران پرشور ادب و فرهنگ ايران بود، نام برد - او با همکارى افراد ديگر، انجمن تتبعات شرقى هامرپورگشتال را بنيان‌گذاشت و آثار متعددى از ادبيات ايران را به آلمانى ترجمه کرد که از زمرهٔ مهمترين آنها ديوان حافظ، خسرو و شيرين نظامي، گلشن راز شبستري، تذکرةالشعراى دولتشاه سمرقندى و تاريخ و صاف است. اين انجمن در واقع پيشاهنگ مؤسسات علمى بزرگى مانند انجمن آسيايى فرانسه و انجمن پادشاهى آسيايى انگلستان بود که اندکى بعد از آن تأسيس شد. هامر پورگشتال مؤلف کتابى به‌نام گلچينى از اشعار دويست شاعر ايراني است که در آن بسيارى از سخن‌سرايان ايران براى نخستين بار توسط وى به اروپائيان شناسانده شدند. وى در سال ۱۸۰۹ تا ۱۸۱۸ ميلادى مجله‌اى به‌نام مخزن الکنوزالشرقيه به‌منظور ترجمه و چاپ مهمترين آثار ادبيات شرق در وين انتشار داد که حقّاً بايد آن را نخستين نشريه خاورشناسى در اروپا دانست. معروف‌ترين ترجمه هامر پورگشتال از آثار ادبيات کلاسيک ايران، ترجمه معروف ديوان حافظ است که منبع الهام گوته در سرودن ديوان شرقى و غربي قرار گرفت و نخستين بار در نشريه وى به چاپ رسيد و پس از آن در سال‌هاى ۱۸۱۲ و ۱۸۱۳ ميلادى در دو جلد انتشار يافت. اين اثر (ترجمه ديوان حافظ) در تاريخ ادبيات اروپايى اهميّتى خاص دارد زيرا نهضت حافظ‌شناسى را در آلمان و در تمام اروپا بنياد نهاد. علاوه بر مجله ياد شده در طول سال‌ها سلسله کتاب‌هايى به‌نام دائره‌المعارف شرقي توسط هامر پورگشتال انتشار يافت که اطلاعات جامع مربوط به فرهنگ‌هاى مشرق زمين، براى اولين بار در آنها به چاپ رسيد.