((مایکل پیوزی)) در این کتاب, آثار ((یورگن هابرماس)) را با دیدی انتقادی و در عین حال تفسیری بررسی و ارزیابی میکند .وی ابتدا زمینههای فکری و چالشهای ((هابرماس)) را در سنت فکری آلمان به همراه دیدگاههای فلسفی وی شرح میدهد, سپس با مقایسهای میان بنیانهای فلسفی و جامعهشناسی ((هابرماس)) با کارل مارکس, عقلانیت ماکس وبر و مکتب انتقادی مباحث کتاب را پی میگیرد .بخشی از کتاب به اطلاعاتی درباره فرهنگ, تکامل, عقلانی شدن, ارتباطات و کنش اجتماعی و جامعهشناسی جامعههای سرمایهداری پیشرفته اختصاص دارد .در دیباچه کتاب آمده است :((به یقین هابرماس به بسط مسائلی پرداخته که دل مشغولی اصلی پیشینیانش بود ـ نقد پوزیتیویسم و تاکید بر ویژگیهای ایدئولوژی بورژوازی, بدان گونه که در فلسفههای علم آمده است ـ اما دل مشغولیهای او, وی را از جهت عمدهای, از مارکسیسم دور و به علوم اجتماعی نزدیک کرده است)) .