مجموعه حاضر شامل 30نوشته و داستان کوتاه از 'جبران خلیل جبران 'است که نخستین آن 'گور کن 'نام دارد .این داستان روایت مردی است که در شبی تاریک با شبحی روبهرو میشود و با او به گفت و گو مینشیند .شبح درباره شغل و اعتقادات مرد سوال میکند و مرد در پاسخ میگوید که کارش نوشتن و شاعری است .شبح میگوید همه اینها قدیمی شده و باید به فکر شغل جدید و بهتری باشی و در میان همه شغلها پیشه گورکنی را انتخاب بکنی که برترین پیشههاست ;همچنین بهتر است همسرت را طلاق داده با دختر اجنه ازدواج کنی و به سه فرزندت نیز گورکنی را بیاموزی ; زیرا تعداد مردهها بسیار بوده اما گورکنی نیست تا آنها را به خاک بسپارد .مرد با تعجب میگوید, من مردهای نمیبینم و شبح پاسخ میدهد تمام آدمها هنگام تولد مردهاند, اما زنده فرض میشوند .بدین سان مرد پس از گفت و گو با شبح, همسرش را طلاق داده به فرزندانش گورکنی میآموزد و خود نیز این شغل را میپذیرد و در پایان متذکر میشود 'تعداد مردهها زیاد است و من دست تنها هستم .'