نویسنده بر آن است تا تصویری گویا از چشماندازهای ژئوپلتیکی حضور و یا عدم حضور نخبگان علوم و اثر بخشی آن بر فرآیندهای پیچیده نظام روابط بینالملل را پیش روی خواننده قرار دهد .وی کوشیده است با نگاهی نو و از زاویه ژئوپلتیکی به پدیده خاص مهاجرت نخبگان علمی ایران بنگرد ;همچنین این پدیده را با بهرهوری از تجربیات بینالمللی, تحلیل و ارزیابی نماید . نگارنده معتقد است پدیده مهاجرت نخبگان علمی در کشور ...'مشخصا در سالهای اخیر متاثر از تنشهای سیاسی و به ویژه پس از 18تیر دانشگاه تهران تشدید شده است و در وجه خاص نخبگان علمی, نسبت مستقیمی با منزلت سیاسی, اجتماعی, علمی و فرهنگی آنان دارد .رهیافتهای جدید ژئوپلتیک که به نسبت میان انسان و قدرت سیاسی در بستر جغرافیایی میپردازد امکان ورود به این مبحث پر اهمیت مدخل 'نخبگان علوم و فرهنگ 'جوامع را میسر میسازد .علاوه بر این به روشنی آشکار است که بسیاری از منازعات منطقهای و جهانی و نیز استقلال طلبی قومی ریشه در بی توجهی به نخبگان علوم و فرهنگ اقوام و ساز و کارهای نهفته در بخشهای مادی و غیر مادی ژئوپلتیک فرهنگی دارد .اینجاست که باید گفت, امروزه موضوع ژئوپلیتیک نخبگان که در راس الخط و محور اصلی ژئوپلیتیک فرهنگی هر کشوری محسوب میگردد, به عنوان مطمئنترین شاخصه اقتدار ملی در جهان فنآوریهای نوین, میتواند به یکی از اساسیترین ارکان مورد مطالعه و تحقیق در تحلیلها و رویکردهای ژئوپلتیکی واحدهای متشکله سیاسی تبدیل گردد و بر این اساس رابطه بین اوضاع ژئوپلتیکی و سطح کیفی و کمی نخبگان و درک جمعیت ممالک با میزان تحقق اقتدار ملی و بینالمللی آنها, رابطهای دو سویه و متقابل است .'در بخش انتهایی کتاب, نتایج پدیده مهاجرت نخبگان علمی کشور, ذکر شده همچنین پیشنهادهایی به منظور مقابله با این پدیده به دست داده شده است .