نویسنده در این کتاب تلاش کرده نظریهها و شیوههای نظریهپردازی نخبگان و اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی معاصر ایران را درباره رابطه دولت و ملت در ایران معاصر, همچنین بازتابها و پیآمدهای این نظریهپردازیها را بازشناسی و تحلیل کند ;از این رو, در کتاب, هفت نظریه به اجمال بررسی شده است که هر یک از این نظریهها در مقطعی خاص از تاریخ ایران مطرح شده و آثار و کارکردهای اجتماعی ویژهای داشتهاند' .پنج نظر از این هفت نظریه با آن که بخشی از ذهنیت نخبگان را تسخیر کرده و بخشی از فرهنگ جامعه را تصرف میکند, ریشه در فرهنگ تاریخی جامعه ایران ندارد .این پنج نظریه در واقع تولید نظریهپردازان داخلی نیست, بلکه نظریههایی است که در بخشی دیگر از جهان برای حل مسائل اجتماعی همان بخش تولید شده است .دو نظر دیگر ریشه در سپهر معرفتی جامعه تاریخی ایران دارد .'در هر یک از فصلهای کتاب, یکی از نظریات به بحث گذاشته شده و در بحث از هر نظریه, ساختار درونی نظریه, ریشههای تاریخی و بستر تکوین و تولد آن, و همچنین آثار و پیآمدهای نظریه در جامعه, ایران, مطرح گردیده است .عناوین فصلهای هفتگانه کتاب عبارتاند از1 :ـ عدالتخانه, 2ـ سکولاریزاسیون, 3ـ نظریهپردازان رادیکال (نظریه مارکسیستی), 4ـ ولایت فقیه, 5ـ رهبری کاریزماتیک, 6ـ بسیج تودهای و جامعه مدنی, 7ـ هفتمین گفتمان (اندیشههای پست مدرن) .صفحات پایانی به نمایهها و فهرست اعلام و اصطلاحات و تعابیر و مکاتب اختصاص یافته است .