نگارنده در اين كتاب به همراه داستانهايي واقعي از تجربهي مديران مياني و ردهبالاي سازمانها، هشت مرحله را معرفي ميكند كه براي موفقيت هر سازمان گذر از آنها لازم و ضروري است. اين مراحل عبارتاند از: خوان اول: ايجاد فوريت (دامن زدن به حس فوريت در سازمان تا افراد دربارهي مشكلات و فرصتهاي موجود بگويند: بايد كاري بكنيم. كاهش حس ترس، خشم، و خشنودي از خويش)؛ خوان دوم: تشكيل تيم راهنما (گردآوري افراد شايسته با ويژگيهاي شخصي و اختيارات كافي براي گذار هشتخوان تحول)؛ خوان سوم: ترسيم دورنما؛ خوان چهارم پيامرساني؛ خوان پنجم: توانافزايي؛ خوان ششم: چند دستاورد سريع (كسب چند دستاورد سريع براي مهار بدگماني، بدبيني، و مخالفتها. نيروبخشي به تيم. يقين به اين كه پيروزيهاي به دست آمده آشكار، بيچون و چرا، و در راستاي خواستهها است)؛ خوان هفتم: پيگيري (كمك به افراد براي پديد آوردن امواج پياپي تحول تا تحقق دورنما. جلوگيري از افت فوريت، نگريختن از موانع دشوار سفر تحول، به ويژه موانع احساسي. حذف كارهاي بيهوده براي جلوگيري از فرسايش افراد)؛ خوان هشتم: ماندگارسازي (كمك به ريشه دواندن فرهنگ نوين سازمان براي يقين از اين كه افراد به شيوه جديد رفتار ميكنند. بهرهگيري از فرآيند جهتدهي كاكنان تازهوارد، نظام پاداشدهي، و قدرت احساس براي اصلاح هنجارهاي گروهي جديد و ارزشهاي مورد احترام سازمان ). به تصريح نگارندگان كتاب: در اين كتاب ميگوييم در هريك از گامها چه چالشهايي نهفته است و چگونه ميتوان از آنها به سلامت گذشت. يافتهي مهم ما در سه جمله اين است: عامل اصلي نه استراتژي است، نه ساختار، نه فرهنگ، و نه سيستم. اين عوامل (و مانند آنها) البته مهماند، اما در همه حال سخن اصلي بر سر دگرگون ساختن رفتار انسان است. تحول زماني با كاميابي همراه ميگردد كه احساسات انسان در كانون توجه باشد.