((هری پوتر)) نوجوان دوازده ساله که در مدرسه جادوگری ((هاگوارت)) درس میخواند, با عمه و شوهر عمهاش ـ عمو ورنون و خاله پتونیا ـ زندگی میکند .او برای تعطیلات تابستان به خانه باز میگردد و همچنان مورد بیمهری و آزار خانواده ((درسلی)) قرار میگیرد .((هری)) از طریق جغدهای پیغامبر با دوستانش, ((هرمیون)) و ((رون)) همچنین مسئولین مدرسه هاگوارت ارتباط دارد .در یکی از روزهای تابستان, خواهر عمو ورنون ـ عمه مارج ـ برای یک هفته به خانه آنها میآید .بد رفتاریها و برخوردهای نفرتآلود و وحشیانه عمه مارج با هری, پسرک را آن قدر عصبانی میکند که ناگزیر به نیروی جادوگری متوسل میشود که در اثر آن, عمه مارج به سمت آسمان به حرکت در میآید .به دنبال این حادثه, هری از خانه درسلیها فرار میکند و پس از ماجراهایی به مدرسه جادوگری هاگوارت باز میگردد و سال تحصیلی جدید را با حوادث عجیب و غریب آغاز میکند که شرح آن در ادامه داستان آمده است .