نگارنده در این کتاب مصور، ضمن پاسخ به پرسشهایی در زمینهی سینمای معناگرا، میکوشد. معناگرایی را در سینمای پیش و پس از انقلاب بررسی کند و از این منظر به بازبینی فیلمهای ایرانی بپردازد. به تصریح نگارنده: 'سینمای معناگرا، به طور قطع و یقین همان سینمای دینی نیست. چنان که چه بسا فیلمی واجد معانی دینی باشد، اما معناگرا محسوب نشود. سینمای معناگرا قطعا همان سینمای اخلاقی نیست، اما سینمای اخلاقی در صورت التزام به مبادی معنوی اخلاقی میتواند معناگرا باشد. سینمای معناگر لزوما سینمایی نیست که به عالم غیب میپردازد؛ اما فیلمی که به عالم غیب بپردازد میتواندمعناگرا باشد. چنان که در 'کوایدان' (ماساکی کوبا یاشی ـ 1967) عالم غیب جزو جداناپذیر فیلم است؛ اما چون مبادی معنویت در آن غایب است، در زمرهی فیلمهای معناگرا نیست. طرح موجودات غیر ارگانیک در سینما حتما موجب معناگرایی نمیشود. نمونهاش بسیاری از فیلمهای هالیوودی در ژانر علمی ـ تخیلی است، اما در روز فرشته (بهروز افخمی ـ 1373) هم جن وجود دارد و هم فرشته؛ اما بیتردید فیلمی است معناگرا. سپس نگارنده شش امکان برای دستیابی به سینمای معناگرا را مطرح میسازد که از آن جمله است: مرگاندیشی، تحول، تکامل و درکی تازه از زندگی، بازگشت به اصالتها، نیل به بیعیب و نقصی با وجود معلولیت، زیانهای دنیاپرستی و عشق انسانی. در فصلهای پایانی کتاب نیز نگارنده پس از خاطرنشان ساختن این نکته که سینمای پس از انقلاب بر خلاف پیش از انقلاب، سینمایی معناگراست، فیلمهای معناگرا در سینمای پس از انقلاب را معرفی میکند.