در این مجموعه 14 داستان کوتاه با برخی از این عناوین فراهم آمده است: با توام، تشویش پشت دیوارهای شهر، چرخش معکوس عقربهها، خواب نیمروز قناری، دستها، زانو، شاید آن گل سرخ، و ناتمامی سرسامآور یک مفهوم. برای نمونه در داستان اخیر، شخصی در حال نوشتن مقالهای است با موضوع 'عشق از دیدگاه مولانا'. به تصریح راوی: 'به مولانا فکر کرد و عشق و حماقت. فکر کرد اگر عشق و حماقت در جهان نبود، نسل آدمها سالها بود که برچیده شده بود. انگار همه میآیند تا حماقت کنند، عاشق شوند. انگار در اصل میوهی ممنوعه هم همین قضیه بوده که آقای آدم و خانم هوا را در ازای جهالت از دست دادن بهشت به کشف چیز دیگری میرساند. همان امانت، اگر امانت همان عشق باشد که دیگر به قول مولانا پایهاش بر وصل نمیتواند باشد. امانت که ماندنی نیست'.