در این کتاب مباحثی در باب قدرت و ماهیت آن، حکومت، جهانی شدن، تحزب و رهبری حزبی، خشونت و عدم خشونت، جامعهی مدنی و قدرت پایه، زنباوری (فمنیسم) و نظایر آن مطرح و بررسی شده است و در این خصوص، سعی شده از هیچ مکتب یا ایسم خاصی سخن به میان نیاید. نویسندگان کتاب در تایید و تاکید بر این مطلب از قول یکی از فلاسفه سخنی به این مضمون نقل کردهاند: 'هرایسمی نطفهای از فاشیسم را در درون خود پرورش میدهد'. این نکته محور اصلی تفکر دو نویسندهی کتاب، در طرح مباحث است. این دو میگویند: 'ما گمان میکنیم، اگر به درستی، امر جهان شمول وجود داشته باشد، ورای موقعیت عینی و با دعوی رسالت رهبری آن موقعیت نیست، بلکه برعکس، این امر جهان شمول همزمان در درون خود موقعیت عینی قرار دارد. هرگاه مسالهی دگرگونی اجتماعی پیش میآید. همواره بزرگترانی پیدا میشوند که با یادآوری خطرها، مبارزهها و درگیریها بگویند: 'برای آزادی فردای خود، راه ما را در مبارزه دنبال کنید. 'اما بر خلاف جنبشهای نسلهای پیشین، آن چه اکنون در حال تکوین است، به استثنای چند مورد، هرگز حول یک 'شاخهی مسلح' یا 'پیشاهنگ نظامی' تشکیل نشده است. در لحظهی مبارزه، پذیرش رویارویی، در هر سطحی که باشد، اجتنابناپذیر است. اما نکتهی مهم این است که به رغم تمامی سختیها و جانبازیها چنان چه مقاومت، در پیلهای از منطق درگیری فرو رود و به ویژه چنان چه در حال مبارزه به خلق جهانهای نویننپردازد، محکوم به شکست است، هر چه پیشآید، سرانجام، رادیکالیته نوین عرصهای را میگشاید که ژیل دلوز آن را چنین تعریف میکرد: مقاومت همان آفرینش است؛ نظریهای که ما سعی میکنیم در این کتاب آن را کاربردی کنیم'.