((مروارید)) رمانی است از جان اشتاین بک, نویسنده آمریکایی .داستان آمیختهای است از حقیقت و افسانه و سرگذشت صیاد تنگدستی است به نام ((کینو)) که با صید مروارید روزگار میگذراند .روزی به طور اتفاقی ((مروارید درشتی صید میکند که میتواند همه آرزوهای او و خانوادهاش را برآورده سازد .همه مردم از آن مروارید درشت سخن میگویند و چشم طمع بدان دارند .و در پی آن, رفتار مردم و اطرافیان صیاد با او عوض میشود .در این میان عدهای میخواهند به هر قیمتی حتی کشتن کینو, مروارید را به چنگ آورند .کینو و همسرش شبانه از روستا میگریزند و سرانجام پس از مشقات فراوان, مروارید را به دریا میاندازند و رنج و فقر و مسکنت را بر رنج داشتن مروارید و خطرهای ناشی از آن ترجیح میدهند .