كتاب حاضر كه براي دانشجويان رشتهي مديريت در مقطع كارشناسي ارشد و دكتري نگاشته شده منبعي براي درس مباني فكري و فلسفي تئوريهاي مديريت به شمار ميآيد، نويسنده با تحليل اجمالي تحول مفهوم نظريه از پيدايش آن در مكاتب يونان باستان مطالب را آغاز ميكند و با گذر از قرون وسطي ـ كه چندان تحولي در آن صورت نگرفت ـ به تحليل اين مفهوم در مكاتب فكري و فلسفي معاصر ميرسد. گفتني است، اولينبار فيثاغورث، نظريه را به معني ژرفانديشي و تفكر عميق به كار برده است كه به زعم نگارنده اين فهم از نظريه در ميان همهي نمايندگان اصلي سنت كلاسيكي مشترك است. براي كلاسيكها نظريه در مفهوم عاليترين شيوهي زندگي موجب ميشود تا انسان نسبت به نامتناهي بودن دانش آگاهي يابد. به نظر آنان، نظريهي بازتاب جست و جوي حقيقت براي خود حقيقت است و نه براي مقاصد ديگر. در ديدگاه كلاسيكها براي تربيت نظريهپرداز، چيزي بيش از تعليمات رسمي لازم است كه آن بعد اخلاقي است. همانچيزي كه سقراط آن را به حقيقت، نسبت ميداد و فرق دانش و حقيقت را در اين ميدانست كه اولي شامل اخلاق نيست. در اين بخش، از عقايد دكارت و كانت سخن رفته است. اما نوشتههاي معاصر، نظريه را سيستم سربستهاي از قضايا يا گزارهها ميدانند كه دربارهي يك موضوع است. در اين دوره مشاهده، به منزلهي يگانه منبع براي گردآوري دادههاي خام نظريه محسوب ميشود. در بخشهاي ديگر كتاب از امكان تحقق علوم اجتماعي، و ابعاد نظري تحليل نظريهي اداري، سطح تحليل سازماني، سطح كارگاهي در نظريهي اداري و نظريهي اداري نقدي سخن رفته است.