نگارنده در این مجموعه بر آن است تلاطم روحی و حالات عرفانی مولانا محمد بلخی را شرح و تفسیر نماید و طی آن به تبیین پارهای از حکایات مثنوی اهتمام میورزد . 'عبدالکریم سروش 'در پیش گفتار کتاب خاطر نشان میکند' :این کتاب شرح جهش جانانه و جنونآمیز جان جوانمردی است که پیش از آن که صبح معرفت از مشرق سرش بردمد و شمس عشق در افق اقبالش طالع شود...زاهدی با ترس و سجادهنشینی باوقار ... بود و وقتی در چنگال شیری شیخگیر افتاد و دولت عشق را نصیب برد, زندهای خندان, عاشقی پران ....و آفتابی بی سایه شد و این همه را وامدار آن بود که دلیرانه و کریمانه و فارغ از بندگی و سلطنت و شریعت و ملت تن به قضای عشق داد و پا در قماری عاشقانه نهاد .'این کتاب در واقع مجموعه سخنرانیهای نامبرده در باب مولوی و اندیشه اوست که با تاویلی از چند حکایت مثنوی درهم آمیخته است . 'قمار عاشقانه 'نخستین مبحث کتاب است که طی آن اندیشههای مولانا در قالب 'عرفان عاشقانه 'بررسی و ارزیابی میشود' .مولوی و تصوف عشقی', غم عاشقی و خنده معشوقی', 'خنده نمکین خداوند', 'شمس و مولانا', 'تاویل در مثنوی', 'حسین بن علی و جلالالدین رومی', 'قصه موسی و شبان و رازهای نهان', 'دریا و آفتاب در شعر مولوی 'و 'دستان معاویه و ابلیس 'از دیگر مباحث این کتاب به شمار میآیند .