مباحثی که در این نوشتار در حوزهی مفهوم گفتمان مطرح میشود بدین قرار است: کاربرد زبان، برقراری ارتباط میان باورها (شناخت) و تعامل در موقعیتهای اجتماعی. نگارنده در کتاب چنین نتیجه میگیرد: 'در ابتدای فرآیند تحلیل گفتمانی مرحلهای به نام 'مشاهدهی آزاد' وجود دارد که از اهمیت بسیار زیاد برخوردار است. هدف از این مرحله تعیین 'رنگ مایه' متون مورد بررسی است.... پس از مشاهدهی آزاد و فهرستبرداریهای اولیه در مورد رنگ مایهی متون و فهرست برداریهای ثانویه و مشخصتر، رویکرد تحقیق مشخص میشود. با مشخص شدن رویکرد تحقیق، حوزههای تحلیل در سطوح مختلف متن تعیین خواهد شد. با تعیین حوزههای تحلیل، تنها مشخصههای متنی معینی که مرتبط به نظر میآید، در تحلیل عملی مورد توجه قرار خواهد گرفت. پس از تعیین مولفههای متنی و فرامتنی با ایجاد برشهای افقی و عمودی یک یا چند مشخصهی مورد تحلیل 'در زمان' قرار میگیرند تا با ایجاد برشهای عمودی در ارتفاع متن با سایر مولفههای دیگر متن مورد بررسی 'هم زمان' قرار گیرند. و به عنوان یک ساختار کلان در رابطه با مولفههای سطوح فوقانیتر به مثابهی ساختارهای خود، تحلیل میشوند.... در تحلیل گفتمانی از تجرید بیش از حد تحلیل و استفاده از تحلیل در زمان تا حد ممکن اجتناب میشود و سعی میشود تا کلیهی مشخصههای متنی و فرا متنی تا آن جا که ممکن است به طور هم زمان و هم چون شبکهای پیچیده از مفاهیم که معانی مشخصی را حمل میکنند، مورد بررسی قرار گیرند. تحلیل مشخصههای متنی از سطوح مختلف و درارتباط با یک دیگر، یکی از اصلیترین و عمدهترین مولفههای یک تحلیل گفتمانی است که این مهم تنها از طریق اجرای ممتد برشهای افقی و عمودی در سطوح و عمق متن امکانپذیر میشود'.