استیون, پسر خلاق و مبتکر است که میخواهد در طول تعطیلات تابستان, به اتفاق پدر و مادرش برای ارائه آخرین اختراعش (ساعت مهربان) به انجمن مخترعان برود . ولی به دلیل گرفتاریهای پدر و مادرش از این مسافرت باز میماند .پس تصمیم میگیرد هر طور شده هزینه سفرش را تامین کند .از همین رو ابتدا در یک زمین گلف مشغول به کار میشود .سپس تصمیم میگیرد برای تامین مخارج سفرش, کتابی جنجال برانگیز بنویسد و برای این که کتابش پر فروش شود, مطالب ان را به صورت عملی بر روی پدر و مادرش آزمایش میکند .در عین حال برای این که پدر و مادرش را وادار کند که او را به انجمن ببرند, به کارهایی عجیب و غریب دست میزند تا آنها را ذله کند .او هر کدام از این کارها را یادداشت میکند تا مواد و تجربیات لازم برای نوشتن کتابش ـ 'صد و یک راه برای ذله کردن پدر و مادرها 'ـ را فراهم سازد .از جمله راههایی که استیون برای ذله کردن پدر و مادرها آموزش میدهد عبارتاند از' :سوپتان را هورت بکشید', 'با دهان باز غذا بخورید', 'ناخنهایتان را بجوید', 'سر میز دماغتان را فین کنید, با صدای بلند', 'توی شیرتان حباب درست کنید', 'با دهان پر از شیر آنقدر بخندید تا از دماغتان بیرون بزند', 'اصلا مسواک نزنید, فقط مسواک را خیس کنید', 'بعد از مسواک زدن شیرینی بخورید', 'در تاریکی مطالعه کنید', 'دیر از خواب بلند شوید', 'سر به سر برادر یا خواهرتان بگذارید', 'اسباب بازیهایتان را بفروشید', 'لباس زیرتان را اصلا عوض نکنید 'و 'کارنامهتان را گم کنید .'این داستان طنزآمیز برای نوجوانان و جوانان به فارسی ترجمه شده است .