در این داستان, راوی که پسر تنبل و بی‌نظمی است هر روز به پدر و مادر و ناظم و معلمش قول می‌دهد از((فردا)) کارهایش را سامان دهد, اما همچنان دچار اشتباه و کم کاری می‌شود .سرانجام روزی معلم به او اخطار می‌دهد که اگر به همین منوال ادامه دهد, ((پرونده‌اش سیاه خواهد شد)) .این حرف, پسرک را سخت تحت تاثیر قرار می‌دهد, به طوری که پس از برگشتن از مدرسه, از فرط خستگی به خواب عمیقی فرو می‌رود, پسرک خواب می‌بیند که او را به خاطر پرونده سیاهش به دادگاه فرا خوانده‌اند, اما او به هنگام محاکمه از دادگاه فرار کرده, قاضی و مامورها در تعقیب او هستند . در همین لحظه پسرک وحشتزده از خواب برمی‌خیزد و از آن به بعد تصمیم می‌گیرد دانش‌آموز زرنگ و منضبطی شود .این کتاب برای کودکان سال اول ابتدایی تهیه شده و با تصاویری رنگی به چاپ رسیده است .