تحقيق حاضر، مطالعهي عوامل مربوط به هوش است كه در نقاشي خود انگيختهي كودكان خردسال ظاهر ميشود. براي اين منظور، يك مقياس نمرهگذاري براساس ترسيم شكل آدم در نظر گرفته شده است. اين مقياس شامل پنجاه و يك نمره يا واحد ارزشيابي است كه نمرات بر اساس اين دادهها تنظيم گرديده است: الف) تفاوتهايي كه خاص عملكردهاي كودكان در سنين مختلف و يا سطوح تحصيلي مختلف هستند. ب) تعريف و توصيف اين تفاوتها، ج) اعتباريابي آماري بر اساس مقايسه بين نقاشيهاي كودكان در سنين مختلف و نيز بين عملكردهاي كودكاني كه در مدرسه از سن تقويمي خود جلوتر يا عقبتر هستند. بر اين اساس، نگارنده ضمن بيان تاريخچه و مباني تجربي آزمون، به تفسير روانشناختي نقاشيهاي كودكان پرداخته و نتايجي از اين قبيل را به دست ميدهد: ماهيت و محتواي نقاشي كودكان تابع رشد ذهني آنهاست؛ نمرات دختران در تمام سنين، غير از دوازده سال، كمي بهتر از پسران است؛ پسران تمايل دارند ابعاد كف پاها، طول بازوها و ساقها را بيش از اندازه بزرگ بكشند، در حالي كه دختران اين قسمتها را كوچك ميكشند. اغلب اوقات در نقاشي پسران حركت نيز ديده ميشود. احتمال دارد كه علاقه به نشان دادن حركت موجب ميشود كه نقاشيها به جاي تمامرخ از نيمرخ كشيده شوند. تحول نقاشي تمامرخ به نيمرخ، در نمونهي مطالعه شده در پسران خيلي زودتر از دختران به چشم ميخورد. دختران تمايل دارند اندازه سر و تنه، به ويژه چشمها را، بيش از اندازه بزرگ بكشند، گاهي چشمها بزرگتر از كف پاها هستند. پسران تناسب اندازهها را بيشتر رعايت ميكنند، در حالي كه دختران بيشتر به جزئيات نقاشي ميپردازند. گفتني است. در بخش پاياني كتاب نيز، روش اجرا و نمرهگذاري آزمون تشريح شده و نمونههايي از نقاشي كودكان و نمرهگذاري آنها درج گرديده است.