نگارنده در کتاب بر آن است نحوه بازنمایی و عملکرد زن و جایگاه او را عمدتا در دو اثر نظامی گنجهای ('هفت پیکر' و 'خسرو و شیرین') و 'بوف کور' هدایت نشان دهد. وی میکوشد این آثار را از دیدگاه نشانهشناختی و با استفاده از ابزار نوین نقد ادبی بررسی نماید. به زعم نگارنده: 'ادبیات داستانی که در مقیاس جهانی همواره از رنگ و بویی مرد سالارانه برخوردار بوده, از دیرباز تا کنون تلاش کرده است تا برای پرسشهای خود در مورد هویت انسان از طریق تبیین جایگاه زن پاسخی مناسب پیدا کند. حاصل چنین رویکردی این بود که زن در ادبیات از دو وجهه آرمانی (موافق با امیال مرد) و فتانه (مخالف خواستههای مرد) برخوردار شد و بسیاری این گونه پنداشتند که این دو وجهه در حقیقت بازتابی است از جایگاه حقیقی زن در اجتماع. حال آن که شخصیتهای داستانی عروسکهایی کاغذی بیش نیستند. عروسکهایی که حیات و مرگشان در گرو خواست راوی نویسنده است.... زنان آرمانی از قبیل شیرین در ادبیات ایران و ایزوت در ادبیات غرب. و زنانی فتانه از شمار زن لکاتهی بوف کور و همای شوهر آهوخانم و لیلای طوبا و معنای شب و گوهر داستانهای صادق چوبک و.... در ادبیات ایران و نانا و لولو و کارمن و اسرالدا... در ادبیات غرب. همگی این زنان بازنمایی اسطورهوار اندیشهی انسان از شخصیت زن محسوب میشوند و عروسکهایی که زندگی و مرگشان در گرو اراده و خواست راوی و نویسندهی رمان است. زن آرمانی و زن فتانه جلوههایی اسطورهای از آرزو و ناکامیهای ما محسوب میشوند و نسلهای آینده بیتردید شاهد تجلی دوباره و دوبارهی این دو چهره خواهند بود.....