'کریستیان بوبن', نویسنده فرانسوی, در این کتاب, طرحی عرفانی از زندگی به دست میدهد .او با گشت و گذار در سالهای معصوم کودکی, عناصر زنده و پاکی را جست و جو میکند' .بوبن 'سپاسگزار نور, حقشناس زیبایی و معترض مصایب و زشتیهای زمانه است' :در هوای تنفسناپذیر این زمانه کماکان نفس میکشیم, آیا هنوز نمردهایم', او با دل نگرانی, گویا تمام ناقوسها را به صدا میآورد تا بیدار باشیم, عشق بورزیم و زندگی کنیم .خاطرات 'بوبن ' در آنچه مینگارد سهم بسزایی دارد' .یک قطعه عکس', 'کوزهای آب', 'یک درخت فرتوت', 'فریاد کودکی ستیزهجو 'و همه و همه حدیث نفس اوست .برای نمونه, در بخشی از خاطرات 'بوبن 'میخوانیم' :در بازار روز, پیرزنی, گلهای باغ خود را میفروخت .گلهایش بسیار خوش رنگ و با طراوت بود .در مقابل, گلهای گل فروشان حرفهای به زنان مبتذلی میمانست که شتابزده برای دل فریبی آرایش میکنند .ظهر فرا رسید .پیرزن عایدی خود را شمرد و به سمت بهشتی که در آن قطعه زمین کوچکی داشت, به راه افتاد .'