نویسنده در این کتاب, مباحثی چند درباره زرتشت و آیین او به دست میدهد; همچنین از چگونگی رویارویی و ارتباط ایرانیان, با یونانیان سخن میگوید . بدین سان, بخشی از کتاب مربوط به هجوم اسکندر به نواحی شرقی, به ویژه حمله به ایران است که در پی آن برخی آموزههای یونانیان, در کنار تعالیم زرتشت, به این سرزمین راه یافت .نویسنده تاکید میکند' :در کنار این اجتماع که در آن زرتشت در ایجاد هماهنگی بین شرق و غرب دنیای باستان داشت, یونان و رسومات یونانیان از جایگاه ویژهای برخوردار بود .نقاط تماس میان زرتشت و تعلیماتش با اسکندر, غیر منتظره بود و متعاقبا همیشه در تغییرات جدید تاثیری دائم داشت و به عنوان محل آنان باقی ماندند .نقاط تلاقی میان پیامبر ایران و افلاطون سالخورده بسیار زیاد است .این نقاط تشابه تاثیری شگفتآور و پا بر جا داشتند و درست در همان جایی که جانشینان ارسطو در مقابل پارسیها قرار گرفته بودند, این تلاقی قبل از لشکرکشی پیروزمندانه اسلام آغاز گشت و در تعلیمات مزدک و تماسهای او با اندیشههای مثبت افلاطونی جدید موجب تولدی دوباره و شگفتآور شد .'