((رویای شب نیمه تابستان)) (Nights DreamـA Midsummer)نمایشنامهای است خیال انگیز با آمیزهای از شعر و طنز که از پنج پرده تشکیل شده است .صحنه نخست نمایشنامه با گفت و گویی میان تیسیوس ـ فرمانروای آتن ـ و معشوقش هیپالیتا ـ فرمانروای آمازون ـ آغاز میشود .طی این گفت و گو درمییابیم که ازدواج آن دو به زودی رخ خواهد داد .((ایجیوس)) یکی از اشراف و دخترش((هرمیا)) و دو عاشق او یعنی((لایسندر)) و ((دیمیتریس)) وارد میشوند .ایجیوس از تیسیوس میخواهد که به((هرمیا)) حکم کند تا دیمیتریس را به همسری انتخاب کند, نه لایسندر ـ جوانی که هرمیا عاشق اوست ـ .تیسیوس نیز از هرمیا میخواهد به خواست پدرش تن دهد ; وگرنه مرگ یا ترک هم صحبتی مردان برای همیشه عقوبت وی خواهد بود .او به هرمیا تا شب ازدواج خود با هیپالیتا فرصت میدهد تا نظر خود را قطعی کند, سپس او همراه هیپالیتا و ایجیوس و دیمیتریس خارج میشود .لایسندر و هرمیا که اینک تنها ماندهاند نقشه میکشند تا فردا شب در جنگل بیرون شهر یک دیگر را ملاقات کرده برای همیشه از آتن فرار کنند .....