مطالب کتاب بحثی است درباره مهمترین روشهای کلی استنباط در فقه که نویسنده درباره آن در مقدمه تصریح میکند' :در طول تاریخ, فقهای جامعه اسلامی از زمان صحابه, تابعین و پیروان تابعین تا این زمان در استنباط احکام شرعی دارای روش کلی فقهی بودهاند :یکی روش اخبارگری (اعتماد به ظاهر نصوص بدون اعتماد به ضوابط عقلی) و دیگری روش اصولی (اعتماد به نصوص و همراه با اعتماد بر ضوابط عقلی) .'در نوع دوم این استنباط, سه شیوه وجود داشته است که عبارتاند از :شیوه اصولی افراطی, شیوه اصولی معتدل و شیوه اصولی احتیاطی .در فصل نخست با عنوان' :روشهای کلی استنباط و روشهای اصولی اجتهادی 'از زمان پیدایش و علل و اسباب پیدایش روشها, پیامدهای آنها, نیز باورهای دارندگان شیوههای اصولی, سخن به میان آمده است .مباحث فصل دوم به بررسی شیوه نوین اجتهادی اختصاص دارد .در این فصل, 'نمونههایی از نقش تحول زمان, مکان, عرف و احوال در تحول اجتهاد', 'نمونهای از نقش تحول زمان در تحول احکام حکومتی 'و برخی احکام ثانویه آورده شده است .در فصل سوم :درباره تحول اجتهاد با تحول زمان, مکان, عرف و احوال که غیر از تحول شریعت است بحث شده است .نگارنده در فصل پایانی به اثبات این مسئله تاکید دارد که' :مسیحیان (پروتستانها) براساس مبنایی که دارند همانند ما قائل به تحول شریعت با تحول زمان و شرایط آن نبوده بلکه به تحول اجتهاد نظر دارند .'