در فصل اول رای حکیمان و منطقیان اسلامی به ویژه مشائیان در خصوص 'استقراء' و وجه تمایز آن از تمثیل و قیاس توضیح داده شده است. عنوان فصل دوم، 'ابنسینا: تضعیف استقراء، تحکیم تجربه' است. در این فصل، ابنسینا تلاش کرده که با در میان آوردن قاعدهای عقلی، پیشینی و به زعم حکیمان پیشین بدیهی، موسوم به قاعدهی الاتفاقی و منضم نمودن آن به استقراء آن را تحکیم نماید. در همین فصل، ابنسینا هشدار میدهد که در مقام تجربه نباید به دام مغالطهی اخذ ما بالعرض مکان بالذات بیفتیم. فصل سوم به 'محمدباقر صدر' اختصاص دارد، وی در صدد برآمده، استقراء را بر شالودهای نو پایهریزی نماید. آراء صدر در این باره به تفصیل توضیح داده شده است. صدر میکوشد با در میان آوردن علم اجمالی مفهومی مهم و محوری در علم اصول راهی برای تحکیم استقراء پیدا کند. عناوین فصلهای بعدی عبارتاند از: 'پوزیتیولیسم: استقراء تحقیقپذیری تجربی'، 'پوزیتیولیسم منطقی: تحقیقپذیری تجربی و معناداری'، 'کارل ریموند پوپر: ابطالگرایی تجربی و عقلگرایی انتقادی' و 'گذر از روششناسی علم به روشستیزی علم'.