((روستای ما)) داستان زندگی مردمان دهکدهای در((آناتولی)) است .((ماکال)) نویسنده کتاب راوی داستان است و این اثر محصول دورهای از زندگی او در روستاست . او با نمایاندن گوشهای از رنجها و محرومیتهای مردمان دهکده((دمیرچی)), الگویی از زندگی میلیونها روستایی فراموش شده را به تصویر میکشد .مطالب کتاب ذیل این عناوین تنظیم شده است :((آسیاب)), ((مزرعه)), ((کبریت)), ((مادر)), ((بدترین مصیبتها)), ((یک دهکده دیگر)) و موضوعاتی از این قبیل .با فرارسیدن زمستان و نبودن سوخت برای گرم کردن خانهها عدهای از مردم با دشواریهایی مواجه شدند . نداشتن لباس مناسب و آذوقه کافی سبب مرگ و میر تعدادی از بچههای روستا شد . ((ماکال)) که خود یکی از کودکان رنجدیده روستا بود میگوید :((با سوزاندن کتابها و دفترهایمان خود را گرم میکردیم تا این که زمستان سپری شد و بهار فرارسید .با شروع فصل کشت و کار مردم کمکم اندوه گذشته را فراموش میکردند, اما این بار نیز با مشکلات جدیدی روبهرو شدند)) .((ماکال)) علاقه شدیدی به مطالعه داشت, از این رو با اتمام تحصیلاتش آموزگار شد .او در روستایی که پرورش یافته بود شروع به تدریس کرد, اما هنوز مدتی نگذشته بود که ....