اثر پيش رو به بررسي رجعت از ديدگاه متكلمين برجسته، كاوش در گفتار مخالفان رجعت نيز رابطهي رجعت با تناسخ، اختصاص يافته است. در اين تعريف، رجعت به بازگشت روح به بدن پس از مرگ، اطلاق ميشود. از جلمه شبهاتي كه در خصوص رجعت از سوي مخالفان آن بازگو شده، اين است كه رجعت همان تناسخ است و تناسخ هم باطل است و هم كفر. آنها ميگويند كه بازگشت انسانها به دنيا بايد در قالب بدن باشد، در حالي كه بدن پوسيده و خاك شده است. پس لازم است كه به بدن ديگري برود و اين تناسخ است. در پاسخ به اين شبهه خاطرنشان گرديده است: در هر صورت بين رجعت و تناسخ اين تفاوت هست كه در تناسخ، پس از جدايي از بدن اول، نفس از بدني به بدن ديگر ميرود، اما در رجعت و معاد جسماني، نفس به همان بدن اول تعلق ميگيرد، با همان خصوصيات اوليهاش. اگر رجعت، تناسخ باشد، پس احياي اموات به دست عيسي هم تناسخ است و همچنين بعث و معاد جسماني هم تناسخ است. سپس نگارنده در تفاوت و تشابه رجعت و مسخ ميافزايد. 1- مهمترين تفاوت اين دو آن است كه رجعت، پس از چشيدن طعم مرگ است، اما مسخ اصطلاحي و مد نظر ماقبل از مرگ است. 2- برخي از رجعت كنندگان براي شادكامي و يا تكامل برميگردند، اما همهي مسخ شوندگان به عنوان مجازات، صورت عوض ميكنند. 3- در مسخ، تحول كالبد مطرح است آن هم در جهت منفي، اما در درجعت، بدن همان بدن اوليه و انساني است. در تشابه آن و بايد گفت كه: 1- هر دو در دنيا اتفاق ميافتد. 2- از نظر شموليت هر دو مختص گروهي اندكاند نه همهي مردم.