داستان حاضر درباره ماجرایی است که به نوعی با مبارزات بنیادگرایی اسلامی در خاور میانه مربوط میشود. شخصی به نام 'احمد' که از رهبران 'نهضتی' اسلامی در پاکستان است. در پی ماموریتی سری و خطرناک, ا ز کراچی به دمشق میرود. او ماموریت دارد در قبال تحویل دادن چهار داوطلب انقلابی فلسطینی که در اردوگاههای 'نهضت' آموزش دیدهاند, یکی از اعضای مهم 'نهضت' را که به اتهام جاسوسی درلبنان و فلسطین دستگیر شده, آزاد کند. این مبادله با شکست مواجه میشود و حتی جان 'احمد' در معرض خطر قرار میگیرد, اما سرانجام او نجات مییابد. در بخشهایی از داستان, نویسنده گریزی به تاریخ میزند و دو طرف ماجرا را همچون 'صلاحالدین ایوبی' و 'شهابالدین سهروردی' در تقابل یکدیگر قرار میدهد و با الگوپذیری از جنگهای صلیبی, مبارزات بنیادگرایان امروز را با غربیهاهٔ تداعی و تداوم همان جنگهای صلیبی نشان میدهد.