در فصل آغازین کتاب, با اشاره به آرای افلاطون, ارسطو, فارابی, ابن سینا, ملاصدرا, و دیگران تعریفی از 'مثل' آمده است. (به تعبیر افلاطون, محسوسات ظواهرند نه حقایق, و عوارضند و گذرنده نه اصیل و باقی و علم بر آنها تعلق نمیگیرد بلکه محل حدس و گمانند). 'بیاناتی در معرفت به مثل و ارواح و اجساد','کلام افلاطون و ارسطو و فارابی در حقیقت مثل, روایاتی در مثل, شکوک و تحقیقاتی در مثل', 'وجه تسمیه مثل افلاطونی به مثل, و وصف مثل به نورانیت و مضاهی آن','باز تحقیق و تدقیق در بیان مثل' و 'ختمام بحث از مثل' مباحث اصلی رساله اول (رساله مثل نوری الهی) است. رساله دوم (رساله مثال) در هفت فصل در باب عالم مثال, تدوین گردیده است. 'عالم مثال غیر از عالم مثل است: مثل منارقات نوریه و مجردات محضهاند, مثال عالم ابدان روحانی است که مجرد به تجرد برزخیاند و سخن در اثبات عالم مثال منفصل است که آن را مثال اکبر خیال منفصل و صور معلقه و مثل ظلمانیه و مثل معلقه نیز میگویند...'.