در این کتاب, آرایش و رفتار طبقات و اقشار مختلف, در فاصله دو انقلاب مشروطیت و اسلامی ایران, همچنین منافع آرمان و آرزوهای مردم و انقلابیون, برنامههای تشکلهای سیاسی و برنامهها و برخوردهای حکومتها به اجمال بررسی شده است .ضمن آن که ماهیت حرکت جامعه ایران به طرف مدرن شدن, سابقه جامعه مدنی در گذشته و حال ایران, میراثهای عقبماندگی تاریخی و جدال سنت و مدرنیته و مباحثی همانند آن در این کتاب, هم از دیدگاه ناظران و دست اندرکاران ایرانی و هم در بستری از تئوریهای علم جهانی و از نگاه ناظران و شرق شناسان غیر ایرانی به کنگاش و تحلیل درآمده است . افزون بر آن, در جای جای کتاب, مسائل ایران با روند حرکت سایر کشورها مقایسه شده است .نویسنده یادآور میشود' :نه انقلاب اسلامی ایران انقلابی به تمامی ملی بود و نه حتی انقلاب مشروطیت تحولی خاص ایران و پدیدهای غایت ایرانی بود .هر دو انقلاب و تحول سیاسی ـ اجتماعی ایران در قرن بیستم حاصل دگرگونیهای عمیقی بود که در عرصه اقتصادی, اجتماعی و فرهنگی زمینه ساز دگرگونی جامعه سنتی و به نسبت ایستای ایران گشتند ... قدرت روز افزون اقتصادی و نظامی جهان غرب که حاصل روند پویای مدرنیزاسیون آنها بود, بسیاری از کشورهای قدرتمند سده میانه مانند ایران را, به زیر سیطره نفوذ خود کشانده و نظم نوینی را بر جهان غالب کرد .'