رمان تخیلی حاضر, نوشته 'هانا یوهانسن 'ـ نویسنده آلمانی ـ که برای گروه سنی 'ج 'و 'د 'ترجمه شده درباره دایناسوری است که به جهان کنونی راه مییابد و میان او و صاحبش ماجراهایی روی میدهد که داستان براساس آن شکل میگیرد . ساوینول جوان برای عید پاک چند تخم مرغ نیز هدیه گرفته است .یکی از آنها ترک بر میدارد و در برابر چشمان حیرتزده او یک جوجه دایناسور از آن سر در میآورد .وحشت از این که آن حیوان کوچک به سرعت تبدیل به یک دایناسور عظیمالجثه شود, 'ساوینول 'را به کتابخانه میکشاند تا درباره او اطلاعاتی به دست آورد .با مطالعه دقیق در مییابد که او یک 'کامپسوگناتوس', یعنی دایناسوری است که جثهاش از یک مرغ خانگی بزرگتر نخواهد شد .اما این آرامش خیال چندان هم پایدار نیست زیرا زندگی با جانوری که نسلش میلیونها سال پیش منقرض شده اگرچه پر هیجان و سرگرم کننده است, آن قدرها هم آسان نیست .سیر کردن او, کنار آمدن با همسایههای عصبانی که از مزاحمتهای کامپس به تنگ آمدهاند, پاسخ دادن به سوالات مردم کنجکاو کوچه و خیابان که آنچه را به چشم میبینند, باور نمیکنند, مهار کردن حس ماجراجویی کامپس و در مجموع شهرنشین کردن او, صبر و مهارت خاصی را میطلبد که ماجراهای اصلی کتاب را تشکیل میدهند .