با توجه به این که در وضع کنونی, مفهوم جهانی شدن با فرایندها و پدیدههای بسیار متفاوت و متعددی مرتبط است, نویسنده در این کتاب میکوشد 'جهانی شدن 'و مدلولات آن برای سیاست خارجی را شناسایی و تبیین کند . وی اذعان میدارد' :مفهوم جهانی شدن با همه نقایص و ابهاماتی که در بردارد توصیف کننده تاریخ معاصر است .کثرت نوشتارها, کنفرانسها, سمینارها و گزارشها از یک سو, بیانگر این امر است که جهانی شدن پدیدههای سیاسی, اقتصادی, اجتماعی و امنیتی را در سطوح چهارگانه ملی, منطقهای و جهانی توصیف و تبیین میکند و از سوی دیگر, بیانگر وجود اختلاف نظر در مورد مباحثی است که به شکل پرسشهایی قابل بررسی هستند ...جهان مرحله انتقالی را طی میکند .از منظر سیاست خارجی, فضایی که باید در آن عمل کرد, یک فضای سیال است .جهان نوین, جهانی بدون مرکز, بسیار پیچیده, و غیر قابل پیش بینی است .اصول, ارزشها, هنجارها, قوانین و رویدادهای جدیدی در حال شکلگیری هستند ...این طور مینماید که اساسیترین مسئولیت سیاست خارجی برخوردار بودن از یک نگرش بلند مدت است که از کارکرد دوگانهای برخوردار باشد .کارکرد اول عبارت است از فراهم کردن پاسخ مناسبی برای نیازها و اهداف و چگونگی مقابله با مسائل و حل آنها .کارکرد دوم که کارکرد اولی را تحت الشعاع قرار میدهد, عبارت است از شکلدهی به جهانی که در حال شکلگیری است .شکل دادن به قدرت و حقیقت در همین امر نهفته است .'چهار مبحثی که در این کتاب فراهم میآید از این قرارند ;آشفتگی و جهانی شدن, تعریف جهانی شدن, ابعاد مختلف جهانی شدن و سیاست خارجی .