موضوع کتاب حاضر, بررسی فرایند تاریخی پدیده جهانی شدن است. نویسنده با تحلیل سیر تاریخی و تحولات مهم جوامع و تمدنهای مختلف سرزمینها و مردم متعدد, تلاش میکند نشان دهد که انسانها از چه زمانی قدم در مسیر جهانی شدن گذاشتهاند, چه تغییرات و تحولاتی زمینهساز این روند شده و این پدیده چه مسیری را طی کرده است. البته مقصود نویسنده, 'جهانی شدن فرهنگی' است که از نظر وی با مفهوم جهانی شدن اقتصادی متفاوت و در قیاس با آن بسیار پیچیدهتر و قدیمیتر است. وی مینویسد: 'ما بدون آن که متوجه باشیم در حال گذار از دنیای انزوای فرهنگی به دنیای دیگر هستیم که روابط میان ـ فرهنگی در آن حاکم است و از دورانی که مشخصه آن استقلال فرهنگی جزیره گونهای سنتی است به دوران تعمیم روابط متقابل و ارتباطات قدم میگذاریم. بنابراین باید دیدگاه بررسی و تحلیل خود را از جهانی شدن اقتصادی به جهانی بودن فرهنگی تغییر دهیم'. نویسنده معتقد است جهانی شدن ابتدا از امپریالیسم آغاز شد. کشف سرزمینهای جدید همچون آمریکا و استرالیا, کشف تمدنهای شرقی, تهیه نقش کامل جهان و به دست آمدن شناخت جامع از کره زمین از قرون شانزدهم و هفدهم, جوامع انسانی را به سوی جهانی شدن سوق داد. وی پس از بررسی رفتار و منش فرهنگی تمدنهای بزرگ آسیایی نسبت به همسایگان و دیگران, نقش تمدنهای بزرگ را در روند جهانی شدن ارزیابی میکند. در ادامه از تولد و رشد اسلام شناسی, هنر شناسی, چین شناسی, علل ظهور و تکامل این شاخههای شرق شناسی و مستشرقان معروف سخن میگوید و نقش آنها را در سیر تاریخی جهانی شدن تبیین میکند. مباحث بعدی کتاب, بحث و بررسی در باب غرب شناسی شرقیان, همچنین رویکرد روشنفکران شرقی, ملل و تمدنهای اسلام, هندی, چینی و ژاپنی نسبت به غرب و پدیدههای غربی و به طور کلی مدرنیته و سرانجام نقش تعامل شرق و غرب, به ویژه روشنفکران آنها در جهانی شدن است.