در این کتاب, ذیل پنج بخش, مباحثی در حوزه جامعه شناسی جنسیت و مشارکت سیاسی زنان ایران فراهم آمده است .نگارنده در مقدمه مینویسد :در کتاب حاضر کوشش شده تا نشان داده شود که مناسبات قدرت و مشارکت جنسیتی با تاکید بر جنسیت زنانه در جامعه ایران قرن بیست و یکم از چه وضعیتی برخوردار است و چگونه میتوان تغییر تقسیم کار جنسیتی در این جامعه را از منظر تحول زیر بنایی در تعاملات قدرت اجتماعی جامعه معاصر ایران در رابطه با نظم نوین جهانی به تماشا نشست .'وی در بخشی از نتیجهگیری میگوید' :حاکمیت روح فرهنگ مردسالارانه بر این نیروی قانونگذار در عرصه تصمیمگیری برای ستیزههای ناشی از شکاف جنسی, مرجحات برجسته مردسالارانه را در قالب خط مشیهای معین قانونی تعبیه کرده که این امر مبین رفتار شناسی سیاسی چهره اول قدرت است .در چهره دوم قدرت در همین مدار, کارگزاران قانون چنان به کنترل و تصمیمگیری پنهانی برای آرایش منابع و وسایل در قالب شرایط اجرایی میپردازد که فرایند جامعهپذیری سیاسی رسمی هدایت شده از کانال دولت به طبیعی جلوه دادن تبعیضهای جنسی از طریق القای نوعی مشارکت سیاسی ـ اجتماعی نابرابر برای زنان و مردان در جامعه نایل آید .در این مدار چهره سوم قدرت نیز حاکی از آن است که توجه طبیعی بودن این نابرابری جنسی در عرصه مشارکت سیاسی ـ اجتماعی برای زنان و مردان به ایدئولوژی کاذب سازی منابع آنان در همین فرایند جامعهپذیری سیاسی واگذار میشود .'