در این رمان که براساس تاریخ ادبیات و تاریخ اجتماعی اروپای قرن نوزدهم شکل گرفته, زندگینامه((ایوان تورگنیف)) طی عناوینی به نگارش درآمده که از آن جملهاند :((پولین و یاردو)), ((تورگنیف و تولستوی)) و ((تحصیلات و عشقهای بیآلایش)) .در پایان کتاب تصاویری از((تورگنیف)), محیط زندگی و خانواده وی به چشم میخورد .((ایوان سرگییویچ تورگنیف)) در 28اکتبر 1818 در خانوادهای اشرافی دیده به جهان گشود .وی دوره کودکی را با تربیتهای مادری پرخاشگر و مستبد سپری ساخت .علاقه وافر به مطالعه کتابهای کلاسیک روسی او را واداشت تا به محافلی راه یابد که درباره خدا, سیاست و آینده بشر به بحث مینشستند .رشد و بلوغ جسمانی و فکری او سبب باروری احساساتش در زمینه((شعر)), ((طبیعت)) و ((زن)) گشت .با این وجود دانشجویی کامل و منضبط بود که با شرکت در مجمع ادیبان فرهیخته و ملاقات با نویسندگان واقعی به تدریج آرمانهایش تحقق یافت .آشنایی با((پوشکین)), ((وویکوف)), ((گربنکا)) و ((کولتزوف)) تاثیر عمیقی در اندیشههای او برجایگذارد .((تورگنیف)) مانند دیگر روشنفکران از عقبماندگی روسیه نسبت به کشورهای متمدن شکایت داشت و میگفت :((چه دوره سختی بود !هنگامی که به پیرامون خود نگاه میکنیم چه میبینیم فساد وارتشائ بالا گرفته, بردهداری پا برجاست, نیروی انتظامی مانند صخرهای پیشاپیش صحنه سر برآورده, عدالتی در کار نیست, شایعاتی در زمینه بسته شدن دانشگاهها به گوش میرسد, سفر به خارج از کشور ناممکن شده, نمیتوان کتاب با ارزش و به درد بخوری را دریافت کرد, ابر تیرهای بر روی هر آنچه علم و ادب نام دارد گسترده شده است)) .به طور کلی او بیشتر عمر خویش را بیرون از روسیه, تا اندازهای به دنبال عشقی بیسرانجام و به بهای بدبینی و بیاعتمادی محافل روشنفکری مسکو, سپری کرد .