((تنگسیر)) که اینک از((نشر روزگار)) منتشر شده, داستانی است متضمن 13بخش نوشته((صادق چوبک)) .صحنه آغازین کتاب تصویری است از((زارمحمد)) ـ قهرمان اصلی داستان ـ که کلافه از گرما زیر درختی نشسته و به مورچههایی مینگرد که بر سر لاشه سوسکی درگیرند .زارمحمد قصد دارد به ده خود برود تا ورزایی یاغی را رام کند .استراحت زارمحمد به نویسنده فرصت میدهد تا درباره کار و زندگی و روحیهاش توضیح دهد .از سادگی و خرافی بودنش میگوید و از سابقه مبارزاتیاش در نبرد تنگستانیها با انگلیسیها, و سرانجام گریزی میزند به ماجرای پولهای از کف رفته زارمحمد .او به زحمت پولی گرد آورده و آن را بهگونه عاریت نزد سوداگری سپرده تا خود نیز از این راه سودی عایدش شود, اما سوداگر به یاری حاکم شرع, وکیل و دلال از بازگرداندن سرمایه او خودداری میکند .التماسهای زارمحمد هم برای پس گرفتن پول به نتیجهای نمیرسد .صحنه واقعی داستان هنگامی آغاز میشود که زارمحمد بر تصمیم خود پای میفشارد .او به خانه پدر زنش میرود و پس از شرحی مبسوط از گذشته خویش به او میگوید که قصد دارد چهار نفری که پولش را خوردهاند به قتل برساند ;بدین ترتیب ....