در این کتاب کوشش شده است تا با در نظر گرفتن چگونگی شکلگیری سیاست خارجی روسیه جدید و دگرگونی در هویت دولت آن، تحولات رفتارهای خارجی آن در قبال جهان غرب بررسی شود. بخشهای تشکیل دهندهی کتاب عبارتاند از: 'چارچوب نظری مطالعه سیاست خارجی'، 'شکلگیری سیاست خارجی روسیه'، 'هویت دولت روسیه'، 'سیاست خارجی دولت روسیه در قبال غرب'. در پایان کتاب آمده است: 'در مورد روسیهی جدید، رابینسون معقتد است که این کشور نتوانسته است برای خود، همسایگان و سایر دولتهای جهان این مساله را حل کند که چه نوع دولتی است؟ قرار است مرکز یک واحد سیاسی بزرگتر باشد یا خیر؟ و آن چه نوع واحدی خواهد بود: یک فدراسیون دموکراتیک، یک امپراتوری یا یک اتحاد شوروی جدید؟ به خاطر این قضیه است که سیاست خارجی روسیه از نظر دولتهای دیگر به عنوان یک سیاست تهدید کننده نگریسته میشود. این نکته را دونالدسون به عنوان ترکیبی از گم کردن ماموریت ملی، غرور جریحهدار شده و یک هویت ملی آشفته مطرح میکند که نیاز به تعریف مقاصد و اهداف ملی را در سیاست خارجی آن کشور جدیتر ساخته است....'.