مولف این کتاب بر آن است نشان دهد((کوروش)) بنیانگذار هخامنشیان همان ((ذوالقرنین)) است که در قرآن از او سخن رفته است .در فصل اول, ابتدا مولف از چگونگی((آغاز بحث ذوالقرنین در اسلام)) سخن به میان میآورد ;سپس با استفاده از تفسیر المیزان مقایسهای میان شخصیت ذوالقرنین و کوروش به دست میدهد .در فصل دوم موضوع ذوالقرنین از منظر تورات و ارتباط آن با قوم یهود بررسی میشود .فصل سوم مطالبی است درباره نقش برجستهای که به صورت یک انسان بالدار با تاجی مخصوص و دو شاخ غیرعادی بر سر حکاکی شده است .فصل چهارم به شرح مختصری از زندگی کوروش و بررسی عملکرد نظامی و رفتار اخلاقی و مذهبی او اختصاص یافته است .نویسنده در فصل پنجم, با معرفی سرزمینهای فتح شده کوروش و اقوام مهاجم در این سرزمینها, میکوشد اقوام مهاجم را با اقوام((یاجوج و ماجوج)) مقایسه کند .در فصل ششم, نگارنده تلاش کرده با بررسی واژه کوروش و نظریاتی که در این باب مطرح شده, یگانگی شخصیت ذوالقرنین و کوروش را اثبات نماید .کتاب با تصاویری از آثار باستانی به پایان میرسد .