در شمارگان پنجم از این مجموعه از تحولات معماری در سالهای '1990-1970' تحت عنوان جنبش موج نو در معماری، سخن رفته است. به تصریح نگارنده: 'پس از پنجاه و اندی که از عمر نهضت مدرن میگذرد نمیتوان این محدودیتها را از نوع موانع کماهمیت و گذرا تلقی کرد: شهر مدرن (برآمد پیشنهادهای مدرن و واقعیتهای ملموس) همین است که در آن به سر میبریم و شاید به مراتب بدتر از شهرهای سنتی باشد. قواعد بوروکراتیک و پرسپکتیو سنتی باشد. قواعد بوروکراتیک و پرسپکتیو سنتی ـ بناهای به هم چسبیده در حاشیهی خیابان، ترکیببندیهای متقارن، تناسبات ارتفاع و عرض بناها در میادین عمومی ـ بدون تبعیت از هیچ نظام سنجیدهای به حال خود رها شدهاند. وانگهی بازگشت به همان قواعد به معنی احیای شرایط ساختاری ـ ساز ناگوار برورکراسی، مالکیت خصوصی و آزادی عمل هنری ـ میراث گذشته است که با نیمهکاره گذاشتن مرحلهی گذار از روش قدیم به جدید، پیشرفت شهرسازی مدرن را متوقف ساخته و مقیاس جهانی تمامیت سازوارههای شهری را به مخاطره افکنده است. با این همه تکاپوی آرمانگرایانه، حسرت و افسوس برکارهایی که نمیتوان انجام داد، مطالعهی موانع بر طرف نشدنی، بخش وسیعی از تحقیقات معاصر را به خود اختصاص داده است. از این نظر وضع امروز نسبت به آغاز قرن، هیچ تغییری نکرده است'.