این داستان که به شیوهی اول شخص، بازگو شده، توصیفی است گزارشگونه از داستان زندگی مریم ـ شخصیت اول داستان. او خاطرات خود را تعریف میکند. در این خاطرات به ازدواج مریم با شخصی به نام 'احمد' ـ که 15 سال از او بزرگتر است ـ نیز تولد 'عباس' از این پیوند، اشاره میشود. مریم پس از به دنیا آمدن عباس، از همسر اول جدا شده و تن به ازدواج دیگری میدهد که حاصل آن فرزندانی با نامهای 'پریسا' و 'بنیامین' است. پس از سالها پریسا با پسری آشنا میشود که به رغم مخالفت مادرش با او ازدواج میکند، اما ازدواجی که به خودکشی او میانجامد. دختری از او مانده که مریم او را بزرگ میکند. او مهتاب نام دارد، اما دوباره دست سرنوشت، مهتاب را با پسری روبهرو میکند و.....