نگارنده در اين كتاب ميكوشد تا عقايد و اصول روابط تحولگرا- اصولي كه در روابط عاشقانه، دوستانه، خانوادگي تا رفتارهاي افراد در محيط كار را شامل ميشود- را با استفاده از تجارب شخصي خود تشريح كند. بر اين اساس ابتدا عناصر مخرب گوناگوني كه يه توانايي افراد در برقراري ارتباط لطمه ميزنند مشخص شده، و سپس اصولي براي رفع روزمرگي و ايجاد نشاط به همراه تمرينهاي سادهاي براي علمي كردن عقايد مطرح شده در كتاب، خاطرنشان گرديده است. به زعم نگارنده، تحول، شيوهي فعالانه زندگي كردن است كه در تضاد با هيچ چيزي نيست. بيشتر افراد، زندگي خود را برگرفته از تجربههايشان و يا برعكس تجربههايشان شكل ميدهند. بسياري ار افراد، شرايط زندگي را مسبب حال خوش يا ناخوش خود ميدانند. در حالي كه پس از تحول، ديگر شرايط، عامل تعيين كننده نخواهد بود. در وضعيت جديد، مشاهدهي يك الگوي رفتاري براي كامل كردن و پايان بخشيدن به آن كافي است. تحول، همهي جنبههاي زندگي شخص را تحت تاثير قرار ميدهد. تحول ، ناشي از اراده يا خواست تغيير نيست. تحول يك فرآيند است و زماني اتفاق ميافتد كه فرد، بدون واسطه و بدون اين فكر كه راه درست زندگي كردن چيست، زندگي ميكند. تحول، پيامد طبيعي آگاه زندگي كردن است.