'برادران خورشید 'داستان دیگری درباره جنگ تحمیلی است که وقایع آن در سواحل جنوب کشور, در منطقه 'فاو 'اتفاق میافتد .حوادث داستان ده روز قبل از شروع جنگ روی میدهد .جاسم ـ قهرمان اصلی داستان ـ که پدرش تعمیرکار موتور لنج است بهرغم زمینگیر شدن, ناگزیر است در لنج کار کند تا خرج خانه را تامین نماید .روزی جاسم لنج غریبهای را در کنار اسکله در 'فاو 'میبیند که افراد آن رفتار مشکوکی دارند .کنجکاوی او به روشن شدن قضایایی میانجامد که در همان روزهای آغاز جنگ, برای نیروهای خودی ارزشمند است .جنگ شروع میشود . اعراب ساکن ایران سعی میکنند به خاک عراق بروند و ایرانیان ساکن آن سوی مرز نیز تلاش میکنند به نزد بستگان خود برگردند .خانواده خاله جاسم (که خودش عرب اما شوهرش کرد است تصمیم میگیرند از 'فاو 'به ایران بیایند) .در همین حین درگیریها شدت میگیرد و قایق جاسم هم به سرقت میرود .سرانجام جاسم به کمک پسر خالهاش قایق را مییابند و برای آوردن خانواده خاله جاسم به 'فاو 'میروند . در پی حوادث دیگری که ناشی از شروع جنگ است, عراقیها متوجه قایق میشوند و بر اثر حمله آنها جاسم زخمی میشود, با این همه, آنها با موفقیت باز میگردند .