نگارنده در این کتاب به جایگاه علم باستانشناسی و اهمیت آن در شناسایی آن دسته از محیطهای جغرافیایی اشاره میکند که در قرآن کریم گاه به اجمال با عنوان مطلع الشمس, و مغرب الشمس و ادنی الارض و گاه به طور معین ـ مانند مصر, سینا, مکه, بدر, حنین, سبا و بابل ـ از آنها یاد شده است . بهزعم نگارنده' :اهمیت و شناخت جغرافیای تاریخی وقتی روشن میشود که بدانیم, در گذشته به علت عدم شناخت جغرافیای تاریخی قرآن, مفسران و مورخین اماکن گوناگونی را برای هر یک از قصص قرآن ذکر کردهاند, چنان که برای محل فرود کشتی نوح و غار اصحاب کهف نقاط مختلفی را نقل کردهاند که بعضی از آنها با آیات قرآنی منطبق نیست .'نگارنده در این کتاب, مکانهای تاریخی را برحسب محل کاوش باستانشناسان به ده ناحیه تقسیم کرده, ذیل هر یک داستانهایی را که در قرآن کریم درباره آنها نقل شده, درج میکند .اسامی ده ناحیه مذکور از این قرار است' :باستانشناسی و جغرافیای تاریخی قرآن در بینالنهرین', 'باستانشناسی و جغرافیای تاریخی قرآن در فنیقیه', 'اردن', 'مصر', 'عربستان', 'احقاف و سبا', 'ترکیه', 'آسیای میانه', 'ایران 'و 'باستانشناسی کهنترین نسخ تورات و انجیل و قرآن و نامههای پیامبر اکرم (ص) .'