چاپ جدید کتاب با تصحیحی از ترجمهی زنده یاد 'سعید نفیسی' فراهم آمده است. این اثر حماسی شامل 24 سرود و ماجرای آن بدین قرار است: 'پاریس' شاهزادهی 'ترویا' به 'هلن' یونانی سخت علاقهمند است و او را در غیبت شوهرش, منلائوس, میریابد. همین امر موجب جنگ و محاصرهی ده سالهی شهر ترویا از جانب یونانیان میگردد. سرانجام یونانیان با حیله به شهر راه مییابند و آن را با خاک یکسان میکنند. مرکز اصلی این حماسه, مشاجرهی 'اگاممنون', شاه شاهان یونان, با پهلوان خود آخلیس (آشیل) است که از جنگ با مردم ترویا سرپیچی میکند و پس از آن آگاممنون از رفتار خشونتآمیز خود و از رنجاندن اخیلس پشیمان میشود وبرای دلجویی او به وی وعدهها میدهد و برایش هدیهها میفرستد که اخیلس نمیپذیرد و همچنان از جنگ دور میماند. اما هنگامی که کار سپاه یونان را دشوار میبیند, دوست خود 'پاتروکلس' را با جوشن و خود خویش به جنگ میفرستد. از طرف دیگر 'هکتور', پهلوان ترویا, در جنگ رشادت بسیار نشان میدهد, با لشکریان خود پیش میرود و یونانیان را به عقب میراند, پاتروکلس را میکشد و جوشن اخلیس را از تن او در میآورد و بر تن خود میکند. در این جنگ 'آگاممنون' نیز زخم برمیدارد, اما خدایان هوادار یونانیان وی را یاری میدهند, هکتور زخمی میگردد و شکست بر مردم ترویا میافتد. سرانجام اخیلس با آگاممنون آشتی میکند و برای باز پس گرفتن جوشن خود از هکتور وارد جنگی میشود, مردم ترویا به داخل شهر پناهنده میشوند و هکتور که فرصت فرار نمییابد به دست اخیلس کشته میشود, اخیلس نعش او را به دنبال ارابهی خویش گرد شهر میگرداند و به فرمان خدایان جسد را به پادشاه ترویا میسپارد.