'اولین شب بهار 'و 'منتظر', دو داستان درباره کرامات و نشانههای حضور امام زمان (عج) است که برای نوجوانان و جوانان تالیف شده و با تصاویری از صحنههای داستانها همراه گشته است .نخستین داستان درباره طلبه جوانی است به نام حیدرعلی که از روستاهای اطراف اصفهان برای تحصیل علوم دینی در اصفهان به سر میبرد و در زمستان سرد و جانفرسا, در حجره طلبگی, در شرایط بسیار مشقتبار به تحصیل ادامه میدهد .پدرش که از شرایط دشوار زندگی او نگران است سعی میکند او را به روستا برگرداند اما حیدرعلی وظیفهای سنگین برای ادامه درس و حفظ کیان دین بر دوش خود احساس میکند .همان شب نیز غریبهای به مدرسه میآید و مشکلات اصلی حیدرعلی را برای تهیه سوخت و مایحتاج اولیه برطرف میسازد و او را به ادامه تحصیل تشویق میکند .اما طلبه جوان هر چه سعی میکند نمیتواند نشان و ردپایی از غریبه پیدا کند .پدر نیز چون این واقعه را میبیند, با ایمان به حضور و حمایت امام زمان (عج) از رهروان دین, با خاطری آسوده به روستا باز میگردد .