'افسانه محبت 'یکی دیگر از قصههایی است که صمد بهرنگی برای کودکان و نوجوانان به رشته تحریر درآورده است .در این قصه 'قوچ علی 'ـ نوکر دختر پادشاه ـ عاشق دختر پادشاه میشود و عشق و دلدادگیاش را در کمال صداقت و سادگی بیان میکند .اما دختر پادشاه که بسیار مغرور و از خود راضی است دستور میدهد قوچ علی را از قصر اخراج کنند .قوچ علی به چوپانی مشغول میشود و پس از مرگ پدرش, سرپرستی خواهرش ـ لاله ـ را نیز بر عهده میگیرد . چندی نمیگذرد که دختر پادشاه مریض میشود .در پی آن, پادشاه حکیم را بر بالین او فرا میخواند .حکیم پس از معاینه دخترک اعلام میکند, بیمار تنها با شنیدن 'افسانه محبت 'مداوا میشود, سپس پادشاه خود به دنبال چوپانی میرود که 'افسانه محبت 'را به یاد دارد .چوپان, کسی جز 'قوچ علی 'نیست . قوچ علی هنگامی که بر بالین دختر پادشاه حاضر میشود پس از ماجراهایی از عشق پاک و بیآلایش خود سخن میگوید .چند روز بعد, دختر پادشاه سلامتش را باز مییابد و برای ازدواج با 'قوچ علی 'هر سختی را تحمل میکند .