نگارنده ابتدا مشکلات و کاستیهای برنامهریزی شهری را از دیدگاه صاحبنظران آن مطرح میسازد. سپس ضرورت بهرهگیری از یک نظام برنامهریزی جامعنگر یا استراتژیک را تبیین مینماید که از آن جمله است: عدم کارآیی روشهای سنتی، افزایش شکاف بین حجم اطلاعات دریافتی و تحلیل آنها، افزایش سرعت تحلیل اطلاعات، ضرورت بهرهگیری از روشهای کلنگر در تامین منابع و متنوعسازی آنها، و تعدد مشکلات امور شهری و برخوردی مبتنی بر شناخت اولویتهای استراتژیک از غیر استراتژیک نظیر بیکاری، رشد جمعیت، حاشیهنشینی، ترافیک، فقر، فساد اداری، آلودگی محیط زیست، جهانیشدن، نرخ رشد بالای تغییرات تکنولوژیکی اجتماعی و سیاسی. نگارنده به منظور پاسخ به بخشی از ضرورتهای یاد شده، دو مبحث برنامهریزی و نظارتی را پیشنهاد مینماید. در ادامه مباحثی چون 'آشنایی با مفاهیم برنامهریزی استراتژیک'، 'برنامهریزی استراتژیک و دیدگاهها'، 'فرآیند برنامهریزی استراتژیک' و 'انواع استراتژیها' آمده است. در بخش دوم نیز 'شاخصها' و 'روش ایجاد دیدهبان شهری' با نگاهی به مدل رضوی (مشهد مقدس)، معرفی و تشریح گردیده است. در این تعریف، شاخص به منزلهی ابزار اصلی در برنامهریزیها و اعمال آنها در سطوح مختلف به کار گرفته میشود و 'دیدهبان شهری'، به منزلهی نهادی غیر دولتی یا عمومی و در نقش حامی دیدگاههای شهروندان، وارد عرصهی برنامهریزی شده و از طریق بررسی نیازهای آنان تلاش میشود تا چشمانداز، ماموریتها، اهداف، استراتژیها و برنامههای مطلوب را محقق میسازد.