فضای داستان مربوط به بحبوحهی پس از انقلاب روسیه و جو سیاسی و اجتماعی در کشور ماست. 'ماهگل' دخترکی است که در پی اغتشاش روسیه همراه خانواده به ایران مهاجرت کرده است. دارایی پدرش 'میرزا یوسف' در ایران متلاشی شده و او در آستانهی پیری قادر به سامان بخشیدن موقعیت اقتصادی نیست. تنها همت مادرش است که با خیاطی خانواده را سر پا نگه داشته است. 'اسماعیل' برادر کوچکتر میرزا یوسف در برابر برادر ناتنی, بر سر به یغما بردن خانه و زندگی میرزا یوسف مقاومت میکند, و سخت از خانوادهی او حمایت مینماید اما عرصه چنان بر او تنگ میشود که ناگزیر به جانب گیلان میگریزد. این اتفاقات بر حالات روحی ماهگل و کابوسهایش تاثیر میگذارد. ماهگل در کنار دختر عمو اسماعیل خود به دوران بالندگی میرسد. هر دو خانواده هفت سال در انتظار بازگشت اسماعیل نشستهاند. این سوار بینشان که در رویاها به جانب ماهگل میتازد, کیست آیا همان عمو اسماعیل است یا یکی از خواستگاران پر شمار او....