در بخش اول این کتاب بعد از درج معنا و مفهوم آزادی و مقام و جایگاه آن به فلسفه آزادی و مقام و جایگاه آن به فلسفه آزادی اشاره شده است. در بخش های بعدی آزادی تفکر, آزادی عقیده, آزادی مذهبی, آزادی سیاسی معرفی شده, پیش زمینه های این نوع آزادی و موانع آن, همچنین فلسفه و آفات و عوامل تهدید کننده آن بررسی می شود. در آغاز کتاب به معنا و مفهوم آزادی اشارتی رفته و از جمله خاطر نشان شده است: 'آزادی, یعنی نبودن غل و زنجیر و عدم رادع و مانع و جبر و تحمیل یعنی اسیر نبودن و زندانی نشدن _ آزادی به معنای امنیت داشتن پس از ابراز عقاید و اندیشه هاست. اگر مردم از گفتن حقایق طفره روند و عقاید و اندیشه های خود را در قلب و دل خود پنهان نگه دارند و از حکومتیان (زمان خودشان) و دیگر مردمان بترسند و احساس نا امنی کنند, یقیناه در چنین جامعه ای آزادی نیست جامعه ای که گروه تفتیش عقاید دارد (مثل پاپ های قرون وسطی در اروپا که دستگاه انگزاسیون ساخته و مفتشان را برای بررسی عقاید و اندیشه های مردم به همه جا می فرستادند) و آن گروه 'وحشت و اضطراب' ایجاد نموده است, مسلماه در چنین جامعه ای نمی توان ادعای 'آزادی' کرد. در نظامی که 'دستگاه های سانسور و منع' وجود دارد, و شهروندان در گفتن و نوشتن و هنرآفرینی و غیره آزاد نیستند, چگونه می توان احساس 'آزادی' کرد. زمانی که 'قدرت تفکر و اندیشیدن و تعقل' از قومی گرفته شده و خط قرمزهای زیاد و نامعلومی کشیده شود, دیگر شکی در 'ذبح شدن آزادی' نمی ماند, حتی جایی که فقر و گرسنگی و بینوایی بیداد می کند و مردم گرفتار روزمرگی شده اند 'آزادی' مفهومی ندارد'.